وای وای دعوا سر مربا

نه عزیزم از شیر مادر واست حلالتره😁😁😁😁😁

منم اولا از اين فكرا زياد ميكردم ولي انقدر با روح وروانم بازي كردن الآن ديگه يكي بگن سه تا جوابشونو ميدم،اصلا ديگه طاقت وصبروحوصله ي اولو ندارم كه بخوام جواب ندم

مادر منم میگفت من مادرشوهر شم به عروسم کاری ندارم

کاریشم نداشت

اما گاهی هم به ندرت اگه چیزی میگفت به زنداداشم بر میخورد

واگه چیزی هم نمیگفت زنداداشم بهش باز حرف میزد وبی احترامی میکرد

حالا یا از رو سهو یا عمدا

باید خیلی استه بری استه بیای که تو این روابط شاخت گیر نکنه به کسی

والا تا جایی که ما شنیدیم میگن تگه به کسی بدی کنی، بعدا سرت میاد 

نگفتن اگه جلوی بدی بقیه وایستی سرت میاد.  

شمام لازم نیست هرچی اونا گفتن سکوت کنی،  جوابشونو بده اما احترام بزرگترم یادت نره دیگه

هر کی نتیجه ی اعمالشو میبینه مادر شوهرت باهات بد تا کرده تو هم از کوره در رفتی تو هم اگه با عروست بد تا کنی اونم از کوره در میره پس از الان ببین خودت دوس داری چجوری باهات رفتار کنن با عروست در آینده همونجوری یا حتی بهتر رفتار کن 

نه عزیزم راحت باش .هر جا ناراحت شدی جواب بده .چطور ما ملاحظه اونا رو بکنیم اونا عین خیالشون نباشه .مادرشوهر منم به حجاب من گاهی گیر میده . بعد خودش میشینه غیبت می کنه منم یه بار گفتم همه چیز که حجاب نیس .دروغ و غیبت و.... مهمه .دیگه از اون روز حساب کار دستش اومد و کمتر گیر میده .البته منم محلش نمی دم .بعضی وقتا یه کاریم می کنم لجش در بیاد .مثلا لاک میزنم و میرم بیرون .خخخ 

هر چی ملاحظه کنی بیشتر متوقع میشن .کم کم دیگه باید از همه چیزت بگذری تا راضیشون نگه داری .