زنگ زد بود خونه مادرشوهرم
صدامو شنید من گوشی و گرفتم سلام علیک کردم روزشو تبریک گفتم
سریع گفت سال دیگه با بچه باشی
گفتم نه هنوز زوده یسال نشده عروسی کردیم
یکم بگذره جا بیفتیم بعدش
برگشت گفت نه دیگه تو جاافتادی قدر کافی زودتر بیارید سنتون میره بالا دوسال دیگه حوصله بچه نداری.
حس میکنم اینکه گفت جا افتادی منظورش سنم بود😐