با خودم فکر میکنم طلاق میگیرم، میرم باشگاه، زبانمو ادامه میدم، میرم دانشگاه، یه مدت گذشت میرم پیش آقا امام رضا و ازش میخوام یه همسر خوب نصیبم کنه
اما درواقعیت جرئت انجام این کار رو ندارم، میترسم از حاشیه امنم بیام بیرون، از افکار مردم، از خانوادم، از آینده ای که معلوم نیست میترسم
اگر نتونستم هیچوقت ازدواج کنم چی؟، اگر نتونستم دیگه مادر بشم چی؟
شاید بگید مستقل شدن خوبه و ... ولی من واقعا دلم میخواد همسر و همدم خوب داشته باشم، مادر بشم، بچه هامو بزرگ کنم و بطور فطری زنانگی کنم
۲۷ سالمه و حس میکنم خیلیییی دیره واسه همه چی😔
میدونم خیلیا مثل منن