مثل شوهر من...
فردا عقد داداشمه خودم تنها میرم اون نمیاد...
اونم اول می خواست همه رابطه ها رو خراب کنه منم زنگ زدم بابام گفتم... به من می گفت نمی خواد عقد داداشت بری....تو هم اگه پشتیبان و بزرگتر داری بگو که این رفتارا رو می کنه... البته شوهر من با طرف خودش اینطور نیست با طرفای من این مدلیه... منم دیگه ادم حسابش نمی کنم... اصلا ناراحت نیستم که دارم تنها میرم عقد
آخه فامیلاش آدم نیستن
فتنه ن و حسودو دوبهم زن
هربار میان شر را میندازنو میرن
اهل حرف درآوردنو فتنه گرین فقط
قوم الفتنه اینان
من خودم با فامیل خودم رفت و آمدمو میکنم ولی خب همیشه حس کمبود دارم همه با شوهراشونن من تنها
منم دق دلیمو با بی محلی به فامیلای مزخرفش خالی میکنم ولی بازم میان پرروئن
از در بیرونشون کنی از پنجره میپرن تو
کپی شوهر منه
عزیزم مادر شوهر من واسه زایمانم یه زنجیر نازک اندازه نخ واسه بچم گرفت و خواهر شوهذم یه پلاک یک گرمی... مامان من برام یه گردنبند یه میلیونی خرید شوهرم پارش کرد ولی همون پلاک زنجیری که اونا گرفتنو میذاره رو چشمش... در حالیکه میدونه مامانش یه تکدست کلفت برای نوه دختریش گرفت.... با خانواده خودش فقط خوبه
من فکرمیکردم فقط من و جاریم اینجور اوضاعی داریم الان میبینم نه همه هستن
البته خدای بزرگ در کار من گشایش کرد اومدم نزدیک خانوادم
اخه ی پدرشوهره مردم دااااااری دارم ک نگو اسمشو تریلی نمیکشه همچین پسری گیرش اومده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
