مادر بزرگ من ن حقوق بازنشستگی داره ن پسری فقط ۴ تا دختر داره ک اونام باهم عین شمرن
مامانم قرص اعصاب میخوره دیسک وتنگی کانال داره داداشمم مریض احواله و توانایی نگهداری واعصاب نگهداری از سالمندو نداره این زن ینی مادر بززگم پوکی استخوان داش تصادف کرددعمل کرد الان حالش خوبه ن فشار ن قلب هیچی فقط باید مراقبش بود ک نیفته ۷ سال حونه ب خونه داماد شد الان مامانم ب خاله هام گف من دیگ نمیتونم شما بچه هاتون همه سر زندگین شوهراتون صب میره شب میان دوتا خونه دارین من چی توی ی اپارتمان کوچیک هروقت ننش میاد انقدر با زخم زبون فضولربازی و وسواسیش پدر مامانمو درمیاره شب نخوابیشم ک نگم.نگید کمک مادرت کن من دانشجو پزشکیم کلا وقتی ب اون شکل ندارم اجیمم ک وکیله یا درحال لابحه نوشتنه یا دفتره یا دادگاه .درکل شرایط ما جوری هس ک هروقت میآد مامانم با شدت درد همراهه و ده تا قرص میخوره ک سرا بمونه برا ی پیرزن ۹۰ ساله