من یه مریضی گرفتم ک مسری هست حالا چ مریضی ولش کن🥲
بعد حالا بنظرت واکنش مادرم چی بود بدون اینکه نگران خودش باشه شخصی ترین کارا منو کرد حتی ببخشید تو دستشویی ام باهام بود گریه میکردم نیا مریض میشی اما بود کنارم کمکم کرد با اینکه خودم تنهایی میتونستم اما بازم تنهام نذاشت بابام با تمام مشکلات مالیش تمام دارایش رو ب پام ریخت بهم گفت دختر ببین یه این پولا چیزی نیست بیشتر از اینم میارم میریزم ب پات
حالا ک میفهمم یه عمر دو تا گنج ناب داشتم ولی خودم خبر نداشتم قدر ندونستم
بابا عهد بسته شوهرم نده تا آخرش مراقبم باشه
اینجوری بود ک فهمیدم تا آخرش باید باشم خدمتشون کنم🥺❤️