2777
2789
عنوان

چجور محیط خونه رو شاد میکنید

| مشاهده متن کامل بحث + 1668 بازدید | 116 پست
تقصیر خودم شد گفتم بخاری رو تکون نده لوله در میاد نمیفهمیم میمیریم دیگه راجع به مرگ براش نمیگم

از بس خودت تو خونه افسرده ای بچه هم حتی ب مرگ فکر میکنه مشاور برو تراپیست برو غروبها برید بیرون چرخ بزنید برید خونه مادری دوستی..بعد ک حالت خوب شد بچه دوم رو بیار

از بس خودت تو خونه افسرده ای بچه هم حتی ب مرگ فکر میکنه مشاور برو تراپیست برو غروبها برید بیرون چرخ ...

خودم افسرده نیستم به خدا اگه میتونستم برم که درد نداشتم فقط پنجشنبه ها میریم خونه مادرم شوهرم کارش زیاده نمیتونه ببره بیرون

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

چیکار کنم اخه منم از خدامه



بچه بعدی بیاری ،هیچ چیز خلا خواهر برادر پرنمیکنه . منم اشتباه کردم تا الان دومی نخواستم

ای هیچ ،برای هیچ ، برهیچ، مپیچ ...کار خوب فقط زمانی ارزشمنده که فقط برای رضای خدا و خالصانه باشه...ما باید حتی برای تک تک کلمات در فضای مجازی اون دنیا جواب پس بدیم...
الان بچه اتون چند سالشه؟

۱۰ . بچه دوم هم بیارم زیاد به دردش نمیخوره، باز از نیاوردن بهتره.

ای هیچ ،برای هیچ ، برهیچ، مپیچ ...کار خوب فقط زمانی ارزشمنده که فقط برای رضای خدا و خالصانه باشه...ما باید حتی برای تک تک کلمات در فضای مجازی اون دنیا جواب پس بدیم...
باباش نمیزاره تنها بریم یا با خودش میبره یا نمیزاره

پس کلا باباش مشکل داره بیخود کزده اسیرید مگه بگو کوری بچه داره پر پر میشه ببر باشگاه ثبت تام کنید کلاسهای متوع کلا نزار تو خونه بمونه زیاد

پس کلا باباش مشکل داره بیخود کزده اسیرید مگه بگو کوری بچه داره پر پر میشه ببر باشگاه ثبت تام کنید کل ...

ای خواهر دلت خوشه تا دم در نمیزاره برم بسته امو بگیرم ادرسو خونه مادرم یا طبقه پایین میزنم حالا بگم میرم باشگاه

۱۰ . بچه دوم هم بیارم زیاد به دردش نمیخوره، باز از نیاوردن بهتره.

من و خواهرم ۱۱ سال تفاوت داریم اون ک خیلی ب درد من میخوره بچه هام رو نگه داره بیاد خونمون کلا پایه اس ب تفاوت سنی ربطی نداره ب مدل رابطه ربط داره

ای خواهر دلت خوشه تا دم در نمیزاره برم بسته امو بگیرم ادرسو خونه مادرم یا طبقه پایین میزنم حالا بگم ...

پس دلیل افسردگی دخترت پیدا شد پرسیدن نداره ک بچه تو اوج انرژی تو خونه حبس شده ببین چی شده ب مرگ فکر میکنه ازاد بشه

بنظر من تو شرایط تک فرزندی ممکن نیست بچه سالم بمونه


زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود          «توکل‌ات به خدا»
پس دلیل افسردگی دخترت پیدا شد پرسیدن نداره ک بچه تو اوج انرژی تو خونه حبس شده ببین چی شده ب مرگ فکر ...

نگو اینجور من میخوام شرایط رو عوض کنم البته دخترم بیرون میره با پدربزرگش عموش اینا الان فصل مدارسه و انقولانزا اینا هست جایی نمیره

ای خواهر دلت خوشه تا دم در نمیزاره برم بسته امو بگیرم ادرسو خونه مادرم یا طبقه پایین میزنم حالا بگم ...

الهی بگردم زنگ بزن مشاور تلفنی رایگان

تو باید اعتماد شوهرتو خیلی جلب کنی خیلی


زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود          «توکل‌ات به خدا»
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز