ماجرا از این قراره که ما چند نفریم باهمدیگه دوستیم و ارتباطمون تا حدودی توی اتاق خوبه ولی چند نفرمون بیشتر با هم صمیمین و اونا اخلاقشون درسته فرق میکنه ولی خلاصه با هم ساختیم
چند نفر دیگه میمونیم که نماز میخونیم اهل فحش و دوست پسر نیستیم ولی اونا هستن اصلا بعضی وقتا اونا حرف بارمون میکنن و میخوان سوارمون بشن ولی ما چیزی نمیگیم بهشون مخصوصا دوستام حالا من جوابشونو میدم دوستام خیلی مظلومن بخدا میگن ازشون میترسیم
حالا ما با وجود اینکه اخلاقمون خوبه باهاشون و آرومیم یواشکی دوستم توی اتاق بود فک کردن خوابه دونفرشون گفتن اینا چین باهاشون ترم آینده اتاق بگیرم اونا (دوستای دیگشون که مارو میخوان) اداشونو درمیاوردن و میگفتن غلط میکنن با اینا بخوان بمونن به زور اونا رو میبریم و خیلی ازمون حرص داشتن میگفتن اصلا حاضر نیستم باهاشون باشیم گم بشن برن
ما اگه بدی در حقشون میکردم میگفتم حق باهاشونه ولی وقتی باهاشون بد نبودیم چرا اینکارو میکنن تازه خیلی بهداشتو رعایت میکنیم اونا اصلا رعایت نمیکنن به زور یه جارو میکشن
ما دوساله با همیم دوستان 🥲خیلی دلمون شکسته بخدا اگه دروغ گفته باشم دوستم همش گریه میکنه