من دخترم مشکل داره ...با هزار زور و زحمت بالاخره حرف زد..چند روز پیش بردمش دکتر...دکتر نا امیدم کرد که هرگز جثه خوبی نخواهد داشت..میدونم قراره چه بلاهایی به سرش خواهد اومد ...تو همین نی نی سایت چقدر قد کوتاه ها رو مسخره میکنند که میگن فقط زن قد بلند ارزش داره و فلان...میدونم چقدر قراره سرکوفت بشنوم و فامیل ها مسخره ام کنند
آلان احساساتم خیلی متناقضه...هم عاشقشم هم ازش بیزارم...هم تحمل بودنش رو ندارم هم فکر اینکه بمیره دیونه ام میکنه...هم براش خون گریه میکنم و هم یک لحظه دیگه تحمل مامان گفتنش رو ندارم همش فکرهای بد و عجیب میاد تو ذهنم که ببرمش پرورشگاه یا گم و گورش کنم یا حتی یه کار وحشتناک دیگه باهاش بکنم...دلم میخواد بمیرم