2777
2789
عنوان

اوتاکو ها بیاین بحرفیم😂😍

62 بازدید | 11 پست

چند ساله اوتاکو هستییین؟

انیمه و کاراکتر مورد علاقتوون؟؟

اولین انیمه ای که دیدین چی بود؟؟

خب چجوری بگم، پوسته‌‌ی بيرونيم يه دختر قويه كه به كسی نياز نداره و خيلی خوشحاله؛ ولی درون خودم، یه دخترِ كوچولو با چشمای اشكی نشسته و منتظر يكی بياد ازش بپرسه چته.

من فقط پاندای کنکفو کار دیدم

انیمیشن منظورم نیستا😐🤣

خب چجوری بگم، پوسته‌‌ی بيرونيم يه دختر قويه كه به كسی نياز نداره و خيلی خوشحاله؛ ولی درون خودم، یه دخترِ كوچولو با چشمای اشكی نشسته و منتظر يكی بياد ازش بپرسه چته.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ها جدی 😂😂😂😂😂

آرهه🤣

خب چجوری بگم، پوسته‌‌ی بيرونيم يه دختر قويه كه به كسی نياز نداره و خيلی خوشحاله؛ ولی درون خودم، یه دخترِ كوچولو با چشمای اشكی نشسته و منتظر يكی بياد ازش بپرسه چته.

فقط پسر شجاع 😅



اونم جالبه

خب چجوری بگم، پوسته‌‌ی بيرونيم يه دختر قويه كه به كسی نياز نداره و خيلی خوشحاله؛ ولی درون خودم، یه دخترِ كوچولو با چشمای اشكی نشسته و منتظر يكی بياد ازش بپرسه چته.

بعد پایان اتک دیگه به هیچی ذوق ندارمخرابش کردن

چرا دوباره یادم انداختیش..؟

زخمم دوباره تازه شد..💔

خب چجوری بگم، پوسته‌‌ی بيرونيم يه دختر قويه كه به كسی نياز نداره و خيلی خوشحاله؛ ولی درون خودم، یه دخترِ كوچولو با چشمای اشكی نشسته و منتظر يكی بياد ازش بپرسه چته.

چرا دوباره یادم انداختیش..؟ زخمم دوباره تازه شد..💔

زخمش از یادم نمیره

خیلی خیلی خیلی از ایسایاما ناراحتم

اون همه جزئیات پر از نبوغ کجا اون پایان مسخره بیمنطق کجا

پر از باگ بود

بعد هم آرتش رو دادن ماپا خراب کردن حیف آرت سه فصل اول نبود؟

عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سر آید...

زخمش از یادم نمیره خیلی خیلی خیلی از ایسایاما ناراحتم اون همه جزئیات پر از نبوغ کجا اون پایان مسخره ...

دقیقا..

هیچوقت یادم نمیره تا چند ماه افسرده شده بودم..

چقد گریه کردم..

تک تک لحظات خوبشونو برای آخرین بار توی چشمای ارن دیدم..

اینکه میکاسا چقد موقع کشتنِ ارن غم توی چشماش بود و هیچوقت یادم نمیره:))

اون سکانس که ارن به آرمین فهموند که میکاسا رو دوس داره،عینِ ابر بهار اشک ریختم،اون بخاطر اینکه وقتی براش نمونده بود به میکاسا اعتراف نکرد..

لعنت به ایسایاما،تازه بعدشم میگف حس ارن و میکاسا خواهر برادری بوده.😑

دلم میخاس دندوناشو خرد کنم

خب چجوری بگم، پوسته‌‌ی بيرونيم يه دختر قويه كه به كسی نياز نداره و خيلی خوشحاله؛ ولی درون خودم، یه دخترِ كوچولو با چشمای اشكی نشسته و منتظر يكی بياد ازش بپرسه چته.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792