خانوما من خاستیم کباب بزنیم چون توی یه حیاطیم شوهرم گفت باهم بزنیم میبریم اونجا باهم میزنیم
بعد گغتم باشه بهشون بگو
رفته یادش رفته که بهش بگه اونا ابگوش گذاشتن من رفتم اونجا نزدیک هممیم
بعد یهو گفت یادم رفته بود شام بیاید خونه ای ما 😂😑
اونا گفتن شام چی گذاشتین مگه گفتم بعد
مادر شوهرم راضی بود پدر شوهرم برگشته میگه نه ما گذاشتیم نمیام یه جوری گفت بهم برخورد