آقا ی پسره اونقد آزارم میداد زجرم میداد یعنی منم گفتم بیا بریم بیرون و باهاش مهربون حرف زدم و گفتم بیاد قرار اما خودم نرفتم و اونو کاشتم اونجا
الان اونقد عصبی شده هی زنگ پشت زنگ میزنه منم جواب نمیدم اصلا میگه ی بلایی سرت میارم فراموش نکنی هیچوقت
خیلی دلم خنک شد حس میکنم انتقام اون همه اذیت رو گرفتم