کیا شوهراشون پولدارن چه حسی دارین

خب حق داری چرا منتظر خاستگار بهتر نشدی

فکر کنم شما من باشی حرفت و شرایطت دقیقا عین همسر من هست ماهم مسافرت بیشتر از سالی دو الی سه بار نمیتونبم بریم دقیقه به دقیقه گوشی همسرم زنگ میخوره اونم میگه من نمبتونم. کارمو ول کنم شاگرد دل نمیسوزونه یا دزدی میکنه

اما من تنها جایی نمیرم با همسرم میرم همه جا هقته ای نصف روز وقت مبزاره مارو میبره بیرون بقیه هم شبا میاد با ماشین دور بزنیم درکل اونم تایمش برا ما کمه خوندم متنت رو انگار خودم نوشتم

این دوروز و روز ۱۳ فروردین رو ناچارا تعطیل هستن اونم فکر نکنید بدون دغدغه،دارن به ارسالی های بعد ازاین تعطیلات وخرید فکر میکنن کلا سخته،مردم فکر میکنند پول که باشه همه چیز هست ولی خوب خیلی چیزارو نمیشه باپول خرید

با این وضع گرونی سقف آرزهامون هی کوچیک میشه هرچی خواستیم نشد

تقصیر اون بنده خدا نیست وضع همه همینه روز به روز بدتر میشیم

چون استرس دارن دیگه

اینکه که دیگه اسمش زندگی نیست

کی تضمین میمنه ما تا سال بعد زنده باشیم؟

خوب ماهمون هفته ای نصف روز یا یک روز شماروهم نداریم شبم ساعت ۱۰،۱۰ونیم همسرم میرسه خونه انقدر خسته وکلافه ست دلمنمیاد بگمپاشو ماروجایی ببر،وسط هفته یک روز ساعت ۹ونیممیاد مارو شام میبره بیرون یه دوری هممیزنبم وبرمیگردیم خیلی کمبود حضور همسرمو توخونه تومسافرت حس میکنم،من میرممسافرت با پسرم مهمونی تولد جشن هرجا باشه میرم همسرم همیشه میگه من نیستم قرارنیست شما پاسوز من بشید برید بگردید خوش بگذرونید من برای ارامش واسایش شما دارمتلاش میکنم

شاید شم اقتصادی نداره

من نگفتم تفریح و .... نکنید. همه چیز سر جای خودش. تفریح و پس انداز هر دوش لازمه .

بعضیا دار و تدارشون و میریزن تو حساب آرایشگرها و ....

اسی از این آپارتمان اقساطی ثبت نام کردین

لذت بردن از زندگی پس چی میشه؟

پس انداز چه لذتی داره؟

اینکه بدون هیچ تفریحی فقط پس اندعز جنی کاملا اشتباهه

یک سال بخور نون و تره چند سال بخور نون و کره

ببین شما از اول خودت بد بارش آوردی بابد همون اول میگفتی من بدون تو مهمونی و مسافرت نمیرم به خدا اولا همسر منم میگفت خونه بابام برو تنها من ۱۱ شب میام من چندبار رفتم اما بعدش دیگه قطع کردم نرفتم گفتم باهم مبریم باهم میایم منم شده گاهی بدون همسرم مهمونی خونه اقوام خودم رقتم اما خیلی نبوده شما خودتو خیلی مستقل نشون دادی همین که همسرت خیالش راحته به خدا همسر. منو بزاری تو همون مغازه میخوابه آنقدر که دنبال کار اما باهاش خرف زدم گفتم بابد شده یه نصف. روز کامل از کارت بزنی برا منو دخترمون وقت بزاری بااینکه الان ضرر میکنه هفته ای یک روز میاد مارو ببره اما ارزش داره همه زندگی که کار نیست

ما آنقدر بخث داشتیم سر اینکه همش سرکار وقت کم میزاره اونم میکه من برا رفاه شما کار میکنم