یکی خواستگارم بود از آشنای خیلی نزدیک
تا جایی که بمن میگفتن عروس
اومدن خواستگاری و همه چیز اوکی شد
یه دفعه خودپسره زنگ زد که نه و کنسله
دوماه بعد با رفیق صمیمیم عقد شد
نگو باهم ریختن رو هم😂😂حالام زیر به سقفن خوش و خرم
حالا پسره از اینا بود که نماز میخوند و سر به زیر بود