2777
2789
عنوان

دوستان میشه قضاوت کنید

81 بازدید | 12 پست

بچه ها من دوستم ۲۷ سالشه بعد یجایی کلاس زبان میره

اونوقت این دوست من مثلا چند جلسه سر کلاس یکم بهتر از بقیه جواب داده

بعد حالا این دوست من طفلک پدر و مادرش هم فوت کردن

بعد برای اینکه روحیه اش بهتر بشه کلاس میره

اونوقت ظاهرا یه خانمی سر کلاس چند دفعه یه چیزایی حالت تیکه اینا انداخته به این دوستم که تو مثلا خیلی بلدی و اینا

بعدم برگشته گفته من از اینایی که سر کلاس خیلی جواب میدن اصلا خوشم نمیاد

حالا این دوست منم کلا روحیاتش یکم بخاطر از دست دادن پدر و مادرش ، حساس هست و الان دیروز که با من تماس گرفت خیلی ناراحت بود

بنظرتون حق داره ناراحت باشه؟

اون خانم حق داشته اینطوری رفتار کنه؟

۲۷ که بچه نیست

این حرفا مال بچه های دبیرستانیه

اون خانم حرف خوبی نزده ولی در کل بچه بازیه

اینجا نی نی سایته، اینجا بعضیا خرج روزانه شون، درامد ماهیانه خیلیامونه. اینجا حرف از بی عدالتی و ظلم علیه زنانه. اینجا نظرکرده زیاد داریم، اونایی که موکل دارن، حس ششم دارن، اونایی که خواب زیاد میبینن ولی نمیگن شب قبلش شام چی خوردن. اینجا نی نی سایته، جایی که از تنهایی بهش پناه میبریم، با هم حرف میزنیم، جر و بحث میکنیم، خیلیا اینجا زندگی میکنن، هویت دارن، دوستاشون اینجان. همه نوع ادمی هم اینجاست، کنکوری و غیر کنکوری و مجرد و متاهل و باردار و زائو و در شرف طلاق و طلاق گرفته و فیک و اصل و اصیل و فقیر و غنی. 🫂 ولی با هم مهربون باشیم ، چون شاید در دنیای واقعی، همه مان به همان چند کلمه ارامبخش نیاز داشته باشیم... الا بذکر الله تطمئن القلوب

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

نه اون خانم حق نداشته اینطور بگه ولی دوستتون هم محل نده براش مهم نباشه اون چی میگه

یارو بدش بیاد خب به درک

کار بدی نکرده ک

فقط 34 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

حق داره ناراحت باشه :)

ولی توی کلاس زبان خیلی طبیعیه منم از این موارد زیاد دیدم به خاطر عملکرد پابینتر حسادت میکنن.. باهاش حرف بزن بگو از حسادته اهمیت نده

شرایط‌دروغ‌انداگرانسانی‌انسان‌دیگری‌رادوست‌بدارد‌برایش‌جنگ‌به‌پامیکند

100 در صد حق با این خانمه وقتی گفته تو خیلی بلدی باید میگفت مگه شک داشتی خودت داری میبینی تو اگه بلدی بلند شو بگو ما برات کف بزنیم اگر از اینایی که فکر میکنن بلدن بدت میاد بزار تو آبسرد. وقتی جواب نمیدین حق با اون خانمه در ضمن از این کلمات لوس عزیزم استفاده نکنید

بله شاید دوست من باید جواب میداده

ببخشید نشد، شاید نداریم، چون جواب نداده این اتفاق افتاده. یه پیشنهادی میکنم بهش بگو بیاد پیش خودت اومد در اتاق و ببند باهاش تصویر سازی بکن خودت بشو اون خانم حرف ببخشید بی ربط بزن بهش بگو تو جواب منو بده این رو تکرار بکنید چند بار یا بگو برو جلوی آینه قدی بایست تکرار کن سوال من جواب بده ابنها جواب داده من نمیخوام طولانی کنم براتون همین و ادامه بده دو بار جواب بده کافیه یه مورد دیگه اوامهذ

ببخشید یه چیزی رو یادم رفت بگم. این دفعه دوستتون مهاجم باشه چطوره؟ همه اتفاقات زندگی یه چالشه آدم باید بره وسط زندگی، به دوستت بگو این خانم البته به ظاهر خانم، میخواد حرف بزنه یه دفعه بگه باز شروع شد بشین بابا، ما تو کلاسمون یکی دوتا شاگرد خوب داشتیم البته خداییش من درس خون بودم ولی یا لاتهای کلاس نشست و برخاست میکردیم یه پسره لامصب فول بود زمین و زمان و کتاب همه چیو ای ما میسوختیم بلند میشد حرف بزنه میگفتم باز پاشد معلمه میگفت بزار حرفشو بزنه میگفتم آقا وقت کلاسو میگیره سوالها شم بیخوده بعد میرفت پا تخته پرانتز و باز میکرد یادش میرفت ببنده بعد بلند میشدم میگفتم آقا این آقا سربه است یه مرتبه نشده پرانتز و ببنده بعد خیلی طولانیه زیادم مال ما قشنگ نیود. ولی آور با دیگران هم تیکه میندازه زیر پوستی یواش بگه بتوچه برمیگرده نگاه کنه به بغلی رو شو کنه بگه به توچه شاید درست نتونم حق مطلبو ادا کنم ولی خدایی تبحز دلشتم نکته دیگه این که من خودم نوجوانیم و جوانیم دچار تحقیر پدر و مادرم بودم ولی من تو دبیرستان همه شاکردامون ازم بزرگتر بودن بازیکن تیم مدرسمون بود و بچه مسجدی بودم آور اینها نبود به من کمک کنه خودم بیچاره بودم خیلی داغون بودم یه پیجی دلشتم پرید پست میزاشتم شب ساعت 8 شب اسمش بود لعنت بر 8شب رمانیبود که پدرم میومد خونه با مادرم و داییم نیفتادن به جونم اگر بهتون بگم چیکار میکردن باورتون نمیشه این 8شب باعث شده بود که هرکسی بیاد از زندگی خودش کامنت بزاره یه خانم نویسنده ای بود میگفت اگه اجازه بدی من از این یک کتاب درمیارم گفتم من فقط ازیه چیز رنج میبرم مظلومیتم این برام اذیته، مهناز خانم جوان تو فکر نکن من خودم آسیب دیده ام

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792