دیروز من چند تا کتاب احتیاج داشتم
با همسرم رفتیم خریدیم و موجودیمون صفر شد
حتی همسرم خودش یه کتاب لازم داشت
گفتم بیا من یکی از کتابامو برنمیدارم فعلا
تو کتابتو بردار
گفت نه تو هر چی میخوای بخر حالا من بعدا میخرم
خلاصه اومدیم خونه و من همونو گذاشتم به حساب هدیه روز زن 😁هر چند همسرم چیزی نگفت
دیروز من از صبح مشغول تمیز کاری بودم
غروب دیگه خونه برققق میزد
یه گلدون دارم روی اپن
یه دسته گل مصنوعی داخلشه
گاهی خودم گل طبیعی میخرم داخلش میذارم چون خیلی بهم انرژی میده 😍(همسرم زیاد اهل گل خریدن نیست)
دیروز غروب هم که خونه خیلی تمیز بود تو دلم گفتم کاش یه دسته گل طبیعی داشتم برای گلدون
دیگه حال خوب خونم تکمیل میشد
شب همسری با یه دسته گل داوودی یاسی اومد خونه (گفت این هدیه روز زن ،گفتم قبل تاریخش بدم که بیشتر خوشحال شی چون منتظرش نیستی😁) ینییی انقدری خوشحال شدمممم که با هیچ هدیه دیگه ای شاید انقد ذوق نمیکردم
گذاشتمش رو میزم صبح که بیدار شدم موهامو با کش یاسی بافتم تل یاسی زدم لباس یاسی پوشیدم و همچنان خوشحالم😁(یاسی و صورتی رنگای محبوبمن)الان عکس گلمم میذارم