اوایل منم این چالشو داشتم
چون توجه ها ب یکباره از بزرگه گرفته شد
ولی بعدش سعی کردم دوباره مثل قبل باهاش رفتار کنم
ینی اینکه جیزی تو زندگی عوض نشده
و بیشتر وقت گذاشتم براش
نمیگم اسون بود اتفاقا خیلیم سخت بود
ولی شد دیگه
تا کوچیکه میخابید با بزرگه وقت میگذروندم باهم بازی میکردیم براش قصه میگفتم و...
ی مدت ک گذشت این حس درش ایجاد شد ک چیزی تغییر نکرده و همه جیز مثل قبله
بعدش عاشق خواهرش شد و الان دیگه خبری از حسادت نیس