شوهرم تحقیرم میکنه دلم شکسته

امشب پسر ۲ سالمون یکم شلوغی میکرد، شوهرم خوابش میومد محکم با پاش سه چرخه ی بچه رو لگد زد، سه چرخه پرت شد اون ور. پسرم از ترس جیغ زد منم رفتم بچه رو بگیرم به شوهرم گفتم قرار نیس رفتار وحشی بازی یاد بچه بدیم. اگه خوابت میاد برو اتاق دیگه بخواب. برگشت هرچی از دهنش در اومد گف. گف واسه چی برگشتی هان؟ کاش بمیری اصلا. گف تکلیفتو روشن میکنم طلاقت میدم. ازت متنفرم ، قیافتو میبینم استرس میگیرم و حرص میخورم واسه چی نگه داشتمت. زنای بقیه توی این گرونی میرن کار میکنن پولشونو میارن خرج خونه میکنن. صب تا شب منت میذاری یه بچه نگه میداری. بهم گف امیدی به درس شدن رابطمون نداره گف تا یه سال دیگه طلاق میگیریم ببین کی گفتم ما باهم نمیسازیم. هی بهش میگم اقا سر یه بحث کوچیک انقد از ریشه نزن همه چیو. برمیگرده فوری میگه طلاقت میدم میندازمت بیرون. واسه پسرم مامان پیدا میکنم. بهم میگه تو باید سه چرخه از جلوی پای من زود برمیداشتی تا بهش لگد نزنم. اخه این چه منطقیه🤦♀️بهم میگه اصلا خوشگل نیستی. چه ارزشی داری واست توی این گرونی پول خرج کنم. درحالیکه با التماس هم بهم پولی نمیده. فقط خوراکی میگیره واسه خونه و پول اجاره. چندین ماهه لباس واسم نخریده. من نمیدونم مردی که خودش میگه محبتی بهت ندارم، ازت متنفرم، چطوری میخاد این زندگی درست بشه. همش میگه چرا از خونه ی ننه بابام اومدین اجاره نشینی. میگه ازت کینه دارم میخای منو زمین بزنی. هیچوقتم درست نمیشه این کینه. از طرفی میگه بیا مرتب باهم رابطه جنسی داشته باشیم تا بهم نزدیک شیم. ولی دیگه من بهش حس جن.س.ی ندارم. بهم میگه نباید بری خونه مامانت اینا. ولی من حرفشو گوش نمیدم. گفتم هر وقت تو نری منم نمیرم