2777
2789
این گربه تو حیاط لونه کردمن اگ گربه خونگی داسته باسم می میرم اگ طوری بشه دلشو ندارم نمیارم تو خونه ب ...

هرچیزی تایمی داره.

هر موجودی به زمانی در زندگی ما هست.


قبل اینکه من این گربه بیاد تو خونم ،گربه داشتم شرایط جوری شد که نباید باشه و رفت.من بدون گربه نفس نتونستم بکشم رفتم از پناهگاه به گربه آوردم .اونم خودش منو انتخاب کرد .من دنبال گربه ای بودم که کسی به سرپرستی نمیگیره سنش بالا بود ،ولی این گوگولی منو انتخاب کرد شد دختر خونم.سر گربه اولی درسهایی گرفتم که عالی بود سر این یکی شد همدمم.


گربه قبلی همسرم رو از خیلی تروماهای بچگی رها کرد که هنوزم که هنوزه میگه .

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

تو یه جای امن براش درست کرده بودی؛ اینکه رفته بیرون غریزهش هست و تو آزادیش هم نگرفته بودی

مهم اینه تو عمر کوتاهش بهش عشق دادی و محبت کردی

هر مردی نیاز دارد گاهی زنی فانوسی جلوی او بگیرد و او را ببیند، هر زنی هم نیاز دارد مردی به او بگوید بس است. هر زنی نیاز دارد مردی محکم او را بغل کند و او را نگه دارد. شاید ظاهرش دیکتاتوری باشد. اما زن به خاطر زن بودنش،خیلی پراکنده و پخش است ونیاز دارد که مردی، این پراکندگی را جمع کند. انسجام و متمرکز شدن مال آنیموس است. اگر هم زنی مردی در زندگی اش نیست، زنان این انرژی را باید از آنیموس درونشان بگیرند.
دلم میخواد برات بمیرم.من پیشیم رو تیر ماه از دست دادم.مرگ رو به چشمم دیدم و میبینم.بعد پنج ماه زاااا ...

😭😭😭😭اگر بدونی چطوری دنبال من می دویید تا منو میدید تا میرفتم تو حیاط میپرید جلو پام

با دو کوچولو عین اسب کوتوله ها دنبالم میومد تا دستشویی صبر میکرد برگرذم باز میومد باهام تا جلو در

تا منو می دید میپرید جلوم برام دلبری میکرد میو کرد چشاشو خوشکل میکرد اخخخخ قلبم

با داداسس میپریدن رو هم بازی

مینشستم نگاشون میکردم کیف میکردم

خ شیرین بوذ بودنش

ی شب منو خنج زد ناخاسته موقع غذا دادن بش

بعدش رفتم دکتر چندساعت بعد برگشتم

انگار می فهمیذ چکرده

میخاست بیاد بغلم میو میو انگار باهام حرف میزد اومد دنبالم ولم نمیکرد در حدی ک نزدیک بود پرت بشه درخالی ک خ ترسو و محتاط بود از پرت شدن میترسید احتیاط میکرد اونشب بهاطر من یکم پرت شذ خودشو گرفت نیافته خ ترسو بود این حرکت برای من کرد

😭😭😭😭اگر بدونی چطوری دنبال من می دویید تا منو میدید تا میرفتم تو حیاط میپرید جلو پامبا دو کوچولو ...

من تو اون چهارسال، فقط یک بار سپردمش به همسرم و رفتم مسافرت. دو روز بعد که اومد خونه. دووید پشت پنجره. با اون دو تا دستای کوچولوش میخواست پنجره رو باز کنه بیاد بغلم. حتی تحمل نداشت یه دقیقه بیشتر صبر کنه برسم خونه. رسیدم خونه تا صبح رو وسایلم خوابید، نذاشت برشون دارم، میترسید باز برم. نمیدونی من چه چیزها ازش دیدم...

چجالبچ تروماهایی؟

اون تروماهاش از پدر و مادرش بودن ،و خیلی چیزهای دیگه.

جوری شده بود که پدرش رونمیبخشید حتی با اینکه فوت شده بود،

یه روز اون گربه کاری کرد باهاش که از قلبش بخشید پدرش رو ،و از خیلی چیزها رها شد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز