مشکل من اینجاست که متأسفانه انقد احساساتیم بعد از اینکه التماس کرد ببخشمش دیگه اصلا سختم نیست و همش کشش دارم سمتش ولی با زحمت دارم خودمو سخت و سرد میکنم و با زور واقعا ازش فاصله میگیرم
مشکل من اینجاست که متأسفانه انقد احساساتیم بعد از اینکه التماس کرد ببخشمش دیگه اصلا سختم نیست و همش ...
خب ماهم ادمیم من ب حدی احساساتی بودم بحدی ب جنس مخالف نیاز داشتم و بقولی محتاج بودم شوهرم یکاری کرد تنهایی رو یاد گرفتم از اینک دیگ هرگز منتظر و محتاج اغوش هیچ مردی نیستم حتی انرژی زنونه ندارم صفر صفر