ی گربه تو حیاطمون لونه کرد
دوتا بچه کرد
بچه هاش یکم بزرگ شدن
عین اسب کوچولو می دوییدن کف حیاط
منو دوست دارن
ازم نمیترسن
یکی شون گم شد گمونم مرده
من اونو بیشتر دوست داشتم
دلم براش تنگ شده❤️❤️❤️
انقذ ناز می دویید دلم میخاست ساعتها بشینم اینا بدوون
با داداشش کشتی میگرفتن میپریدن رو سر هم
😭😭😭
مااادر😢😢😢
آخی طفلکی
😭😭😭😭خ سخته
دلم میخاد برم داداش و مامانشو بغل کنم باهم گریه کنیم براش ولی دست نمیزنم بهشون
محض هاری و...
اره
میرن برای خودسون غذا پیدا میکنن
ما هم هر وقت گوشت ومرغ داشته باشیم بهسون میدیم
هر روزی نیست غذا دادنمون بهشون
ی خنگ ب من زد داشتم بش غذا میدادم هار نبوذ خ گرسنه بود اتفاقا اروم و یکم ترسو بود دیگ نیستش گمونم کسی گرفته ش تو کوچه
رفتم سه دور واکسن هاری زدم امروز دوز سوم بود بعد واکسن تمام بدنم درذ میکنه حال خوبی ندارم
اما فدا سرش کاش بودش
