سلام مادرشوهر من چادریه و یکم مذهبی اما شوهرم زیاد گیر نمیده اما خانواده ام کاسه داغ تر از آشن رفتیم با مامانم مانتو بخریم همش پیش فروشنده میگفت این مانتو کوتاهه مادرشوهرت بدش میاد فروشنده کلی بهش خندید منم گفتم نه بابا خودم مانتو رو دوس ندارم یا اینکه شوهرم رفته بود بیمارستان پیش پدرش بخوابه رفتم خوابیدم خونه بابام بعد بابام همش میگفت برو بخواب خونه مادرشوهرت اونا ناراحت نشن دعوا نشه فقط میترسم یوقت زندگی من خراب نشه آوار بشم سرشون
گاهی ازم میپرسن چی با خودت زیر لب میخونی ؟!... در جواب میگم آیت الکرسی❤️ آیت الکرسی برای همه چی ...تو خیابن اموبولانس ، ماشین پلیس ، آتش نشانی میبینم...میخونم... از جلو بیمارستان،زندان رد میشم...میخونم... از قبرستون رد میشم...میخونم...آدم نیازمند میبینم ... میخونم ...حتی واسه تک تک لباس هایی که میدوزمو میدم دست صاحبش هم میخونم... میخونم...میخونم به این نیت که خدا سلامتی بده ، رفع گرفتاری کنه ، امانت به سلامت برسه...میخونم برای اینکه برسه به داد کسی که نیاز داره...خدارو چه دیدی...شاید اینطوری گره از کار منم وا شد
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
سوالی که پیش میاد:چرا خودت تنها نمیری خرید؟یا تنها خونه نمیمونی؟
تنها میرم
بعضی مواقع میبینم مامانم افسردس دلم به حالش میسوزه بردمش با خودم خیلی ام بی احساسه زیاد باهام تعریف نمیکنه گرم نمیگیره سریع میاد به بابام میگه فلان قد پول مانتو داده دخترت خب شوهرم داده بابامم میگه کم پولای شوهرتو هدر کن کم لباس بخر
اینکه رفتم خوابیدم خونشون بخاطر اینکه طبقه پایین مادرشوهرمم چون شوهرم نبود اونا میگفتن بیا پیش ما بخواب و فضولن
ای خواهر هیچکسو ندارم باهاش دردو دل کنم تو این دنیا تنها تراز من نیست هیچکس نیس منو بفهمه مادرم تا باهاش برم خرید میره به بابام میگه دخترت فلان فد پول داد لباس تو برام نمیخری بابامم میاد بهم میگه کم پولای شوهرتو هدر کن