2777
2789
عنوان

برادرشوهرم بهم زنگ زد گفت چن روز مادرشوهرتو ببر خونتون بمونه

| مشاهده متن کامل بحث + 41802 بازدید | 425 پست
چقدر بی ربط بودبله وظیفه شه نگه داره مثل بقیه بچه هاش

من خودم مادرم نگهداری بچه ها توسط پدر و مادر وظیفه هست چون خودشون به دنیاش آوردن اما نگهداری پدر و مادر توسط فرزند وظیفه نیست کار نیک هست و باعث رضایت پدر و مادر میشه و اجر اخروی داره!

بشو وکیل مدافع پدرشوهرت ،بهشون بگو گناه داره پدرتون زشته مردم مسخره میکنن ،ننه خونه گردشون جمع کنن خدا صبرت بده ،تو محله ما یه مرده هست میره طولانی تلپ میشه خونه مردم ،پشت سرش حرف میزنن

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

قبل اینکه شوهرت حرفشو پیش بکشه. بگو منم میخوام مثل مادرت دوهفته دوهفته برم خونه این و اون بمون ببینم چطوره.فکر کنم چون مادرشون هست متوجه نیستن چقدر کارش زشته.

عوض اینکه بچه هاش بهش بگن مامان بمون خونه پیش بابا بدتر ازش حمایت میکنند. یعنی این در و اون در آواره هست.

من خودم مادرم نگهداری بچه ها توسط پدر و مادر وظیفه هست چون خودشون به دنیاش آوردن اما نگهداری پدر و م ...

حالا اگه مریض باشن ،ناتوان باشن یه چیزی

این زنه خونه خودش نیست همش میره خونه بقیه

سلام عزیزم

بزار یچیزی بهت بگم به شوهرم بگو

من خانواده ام از شهر دیگع اومدن گفتن یک ماه نهایت یک ماه و نیم میمونیم.از روز اولی که رفتم سر خونم اومدن و سه ماهه نرفتن هرچی میگم برید شوهرم ناراحته فقط بهشون بر میخوره خودمم خسته کردن اول ازدواج هیچ درکی ندارن.شاید عجیب باشه ولی اره سه ماهه هستن و هنوزم نمیدونم نمیرن.نه پول مونده اول زندگی برامون نه غذا.خونه رو ول کردیم میرم خونه پدر شوهرم اونجا هم که مکافات خونه برا غذا و خواب اونجاییم.شوهرم راحت نیست و کفری شده.اینو گفتم بدونی این مدته تنها چیزی که بوجود آمده عزتیه که دیگه خانواده ام پیش شوهرم ندارن.از خوبیش چیزی نگفته ولی تا عمر داره میگه نیمبخشمشون که زندگیم انقدر تو تنگا قرار گرفته.به شوهرت بگو عزت دست خداست ولی نزار عزت مادرت از دست بره و حق ناس کنه.منی دارم اینو بهت میگم که خانواده خودم اومدن تو خونم نه شوهرم.جز استرس و اضطراب و حرفای طعنه بقیه که چرا اینا نرفتن هنوز و حرفای تو مخی خانواده ام شب و روز و ذوق اول زندگیو ازمون گرفته.من دلم میخواست خانواده ام پیش شوهرم ابرو داشته باشن .ولی حالا از دل شوهرمم رفتن با این بی درکی.نهایت این مزاحمتا بی عزتیه

مادرت نمیاد چ ربطی ب مادرشوهرت داره؟بگو مادرتم بیاد پیش مادرشوهرت دو روزی باهم خوش باشین بگردین مادر ...

بآبان کمتر چرت و پرت بگو

یه پیرزنه برا خوشگذرونی میخواد بیاد خونت خونتو فاسد کنه تو ساکت میمونی؟؟؟

به والله که نه

اینجا فقط بلدی فاز نصیحت بگیری

طرف شوهرش زندس خونه داره مریضی هم نداره.

خب بتمرگ خونه خودش ! چرا اینارو اذیت کنه الکی

دختر بزرگمممم🫠یک عدد سلیطه مهربون مودب نباشید منم مودب نیستم 👊💅 با پستام موافق نیستید ریپلای نکنید 🙄درخواست دوستی از طرف آقایون با احترام پذیرفته نمیشود🤍 راستی همیشه از این استیکر استفاده میکنم :🫠🫠🫠 خیلی وقت‌ها هم بی ربط ازش استفاده میکنم😂😂😂🫠   لطفا لایک نکنید🙏🫠

سلام عزیزم بزار یچیزی بهت بگم به شوهرم بگو من خانواده ام از شهر دیگع اومدن گفتن یک ماه نهایت یک ماه ...

وااا

مگه کار و درآمد ندارن؟

خونه زندگیشونو به امید کی ول کردن اومدن سه ماه خونه شما؟

شما میری لباس بخری فروشنده رو هم همراه لباس با خودت میبری خونه؟

بچه را با لباس مقایسه میکنی یا پدر و مادرو با فروشنده؟شما را مثل لباس خریدند انداختند گوشه قفسه و بعد هم فروختند احیانا که همچین فکری میکنید؟

وااامگه کار و درآمد ندارن؟خونه زندگیشونو به امید کی ول کردن اومدن سه ماه خونه شما؟

چه میدونم به بهونه مهاجرت خو کو مهاجرت.میگن وام بگیریم بیایم فقط بی درکی انقد گریه کردم بع مادرم گفتم انقدر خودخواه نباش برین وامتون جور شد بیاید مگه نه بریم بابات پولو خرج میکنه خو یعنی چی.پسر مردم جور ندونم کاری شوهرتو بخوره.بخدا عاصی شدم خسته شدم.خداشاهده مادرم موقع جهاز خریدنو چیدن خونم نبود وقتی همه چی تکمیل شد اومد.میگم برید میگه نه باز باید برم پیش مادر شوهرم.چون سالها با اونا زندگیمیکنه.الان که من شوهر کردم یادش افتاده جدا شه.خو بمن چه به شوهرم چه نمیدونی چه خجالتی از رو شوهرم میکشم💔

شوهرم منو دوسداره ولی سر همین کارا میترسم بگه چه غلطی کردم با اینا وصلت کردم.والا مادر خودش هنوز خونمو ندیده آخر بار موقع چیدن جهازم اومد که شوهرمو فشار داد پدر شوهرم بالا سرش که جهازمو زود بچینم.حالا خانواده خودم موقع سختیمنبودن الان امدن بدون پاگشا باورتون میشه.انقد عجیبه که دوستای شوهرم مسخرش میکنن

خیلی خیلی درکت میکنم مادرشوهر منم با اینکه تو یه شهریم ولی همش دلش میخواد بیاد اینجا بمونه خونه خواهر شوهرم هفته به هفته میمونن نمیدونم خودشون خجالت نمیکشن!!! من اگه بهشون رو بدم خونه ی ما هم هفته ای میمونن ولی من وقتی زیاد بیان علنا بی محلی میکنم بفهمن مزاحم شدن، هردو جوون و سرحال هستن ولی همش دلشون میخواد خونه بچه ها باشن

اینایی که میگن مادر شوهرته شوهرتو میخوای اونم بخوا..فکر میکنم یا مادر شوهرن یا خواهر شوهر یا اصلا شعور زندگیمشترک رو ندارن.ک زنو شوهر مثل شوهرای خیلیاتون و خودتون آدمای بی احساس و وابسته به خانواده این.اصلا نمیشه والا بلا نمیشه انقدر مزاحم بود..انسانم آرزوست اینا همه جواب داره.اره عروس بی لیاقت هم کم نیست ولی این مورد واقعا ازار دهنده هست.

به شوهرت بگو تو که از خودت اراده نداری جواب برادرتو بدی که برای زندگی زنت تصمیم میگیره بیجا کردی ازدواج کردی.غرور از خودت نداری نمیفهمی.بهش بگو اینبار تو ببرش سه ماه بمونه.اینا تازه آشتی کردن باز بیاد بدتر میشن باهم.

چه میدونم به بهونه مهاجرت خو کو مهاجرت.میگن وام بگیریم بیایم فقط بی درکی انقد گریه کردم بع مادرم گفت ...

شوهرت حتما الان خیلی توی فشار هست.بالاخره توروی خانوادش خجالت میکشه حتی اگه مستقیم حرفی نزنن ی نگاه یا گوشه کنایه بهش دارند اونم توی این اوضاع مالی و تازه عروس داماد.ی صحبت جدی با مادرت بکن یا با کسی مشورت کن یا اگه کسی هست ازش حساب ببرن به اونا بگو که باهاش صحبت کنند تا زندگیتو از هم نپاشیدن.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792