پسر خوبیه همه تلاشی داره برای من میکنه تو این مدت همه چیمون تکمیل کردیم و هیچ چی کم برام نذاشت و فقط مونده عروسی کنیم و روزی ک باهم عقد کردیم هیچی نداشت.. و اینکه بدون حمایت خانواده با تلاش خودش.. اما مشکلم با خانواده شوهرمه مخصوصا مادرشوهرم.. که هربار بهم زنگ میزنه یا وقتی میرم خونشون به دور از نامزدم درد دلم میکنه و همش میگه چرا عروسی نمیکنید زشته آبرومون رفته. درصورتی که مگه چه دست منه من یه دخترم اخه مگه وارونه شده ک بمن میگن.. خودشون نه حمایت پسرشون میکنن فقط بمن میگن..من ک منتظرم دیگه باید چیکار کنم.. من هیچی نگفتم ولی ایندفعه دلم میخاد یه جواب دندون شکن بدم.. بنظرتون چی بگم
من به شخصه مهم واسم همون عقده از جشن عروسی خوشم نمیاد ترجیح میدم بعداز عقد تو محضر همه رو بیارم خونه مادربزرگم که زندگیم میکنیم الان درحد۶٠نفر یه جشن خانوادگی بکیرم وبرم سرخونه زندگیم
هیچ گاه چشمانت را برای کسی که مفهموم نگاهت را نمی فهمد گریان نکن.
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
واقعا بخدا انقدر دندونامو رو هم فشار دادم از حرص ...فقط اونجا که بهش گفته چرا عروسی نمیکنید زشته آبرومون رفته😑اسی هم هیچی نگفته الان تازه دنبال جواب دندون شکنهه!
قشنگ ریزو سوسکی حالا هر نیتی داره میخواد خرج و مخارج عروسی و از سر خودشون وابکنه حالا یا بندازه گردن پسرش داره ب عروسه حالی میکنه ما پولی نمیدیم خودتی و شوهرتو کل مراسم یا عروسه کلا بیخیال عروسی میشه یام میفهمه ک از این پدرو مادرشوهر بخاری بلند نمیشه خودشو شوهرش باید خرج کنن