خواهرم عقدکردشرایط مریضی خواهرم باعث شدعروسی نگیرن برن ماه عسل به منم اول گفتن میریم دنبال مدرک دانشگاهش شمال،،منم همینوبه شوهرم گفته بودم،،تادیروزمادرم گفت من به همه فامیل گفتم رفتن ماه عسل توهم همینوبگوتوجمع فامیل شوهرم بودم پرسیدن چیکارکردن منم گفتن رفتن ماه عسل یدفعه شوهرم عین جن زده هاگفت چرابه من دروغ گفتی هیچ نگفتم جلواونا،،دلیلی نداشت مریضی خواهرموتوضیح بدم،،بعدشوهرم امروزصبح خواست بره سرکاردوباره شروع کردچرابه من دروغ گفتی،،منم گفتم اول به منم اینجورگفتن بعددلیلی نداره به توبگم به خودشون مربوطه،،بعدشروع کردم فحاشی به پدرم خواهرم گفت خواهرت حتمابی آبرویی بالاآورده گورپدردامادتون وخواهرت خیلییی حرصم ازین حرف گرفت گفتم گوربابای خودت اینوگفتم دیگه هرچی دلش خواست کتکم زد ورفت همین وسلام مگه دختربایدبزاره توهین کنن به پدرش پسرنبایدبزاره چون زوربازونداره چون نرررره !!!😔نه خیربشه درس عبرت برابقیه ام خانمانزارین بهتون توهین کنن چون زن هستین هرچندمن الان ازدردبدنم خیلی عذاب میکشم
مسولیت شمادرقبال خودتان این است باافرادی دوستی کنیدوبه کسانی عشق بورزید،که به ذهن شمااحترام میگذارند!عاشق آشپزی نویسندگی وشعر،ورزش،موسیقی،محیط زیست! ،یه ستاره توهفتاآسمون ندارم،سرموروشونه های بی کسی م میزارم /// بازم خدایاشکرت😍
چندسال ناباروری داشتیم، تجربه رفتن به طب سنتی، iui ،ivfو همچنین تجربه بارداری سخت .لکه بینی،هماتوم ،جفت سرراهی سوراخ شدن کیسه اب و استراحت مطلق و..،در اخر تجربه بزرگ کردن دوتا فسقلی نارس یک کیلو نیمی تقریبا دارم🤕😍.دوستان هرکی سوال داره در این موردها حتما و با کمال میل پاسخ میدم،فقط صلوات برای سلامتی فسقلی هام یادتون نره ،مرسی❤️💋