پسرش مدرسه اس جلوی خونمون ریاد میاد خونمون اندازه یه مرد بزرگم ماشالله میخوره کباس دونه ۴۵ کیلوعه حالا مام زیاد نمیریم ولی دخترم بهونه کرد رفتیم خونشون پسرش دوبار دخار کوجیکمو زد دخار بزرگم برگست گف چرا وقتی خودت میای خونمون ما باهات خوبیم ولی تو ما میایم اذیت میکنی دیگه حق نداری بعد مدرسه بیای خونه ما اونروزم شلوار نداشتی شلوار منو پات کردی رفتی اخه از مدرسه نیاد شلوار راحتی نداره یه شلوار بزرگ گشاد دخترم داشت اونو موشید دیگه پاره شده بود منم هی میگفتم ساکت شو ولش کن با خنده ولی زنداداشم پاشد شلوارو آورد دیگه پاره بود گف بیا اینو میخای آوردم دیگه پاره شده بعد چنتا وسایل منم اونجا بود اونارم آورد هی به دختر میگف دیگه نمیذارم بیاد نمیاد نمیایم نترس منم به بهونه ای پاشدم اومدم داداشم وقتی رسید گف بمونین شام فلان گفتم نه بچه ها نمیسازن زنداداسم هی گف بمون فلان گفتم نه ماشینو روشن کردم دختر بزرگم گریه میکرد نمیرم اونم الکی هول دادم گفتم برو بریم
دخار ×دختر
افرین زنداداشتت یکم بچه گانه رفتارکرده خوب کردی رفتی
دخترتون چندسالشه و پسر برادرتون چندسالشه
خوب کردی
وا
چندسالشه دخترت؟
زن داداشت نباید تو مسائل بچه ها وارد میشد.
شما هم به دل نگیر بچه ها دوباره با هم خوب میشند.
بیکارید با زن داداش رفت آمد میکنید
دخترت خوب گفته
مادرش بلد نیس به بچه ادب یاد بده
خوب کردی
من سعی میکنم بحث جمع کنم چون ممکنه بین من و داداشم فاصله بیفته
ارتباط بی خودی بخاطر یه بحث کوچیک قطع بشه یا کدورت ایجاد بشه
ارزشش نداره
شاید برای زن داداش ها اهمیت چندانی نداشته باشه ولی برای یه خواهر سخته که از برادرش دور بشه
بخاطر حاشیه های بچگانه...
بخاطر داداشت کوتاه بیا...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
