نه متاسفانه
کاش تینیجری ام یکم هیجان داشت
من اره
دوست بودم. یه بار رفتیم دماوند. گفتم مدرسه میبره اردو
دوران خوشی بود.
ن ولی کاش داشتم
والا ما تو جوونی درگیر دندون کجمون و دماغ باد کرده بلوغیمون و جوش های عزیزمون بودیم و درگیر دوران بلوغ و هورمون و کنترل غرایز وقت نمیکردیم
محبوبه تحت هورمون های نوجونیش گند زد به زندگیش..البته بچه سال بود که عقلم نداشت..پدرش باید به این راحتی بله نمیداد..مثلا میگفت تا نری نظام ومنصب نگیری دختر نمیدم..رحیم چون تلاشی نکرد ومحبوبه وخونه ومغازه اومد زیر دستش هار شد ودور برداشت
من از این خریت ها زیاد دیدم
وقتی با یه پسری دوست میشدم حسم فقط دوستی بود حتی وقتی حضوری همو میدیدیم هم من حسی نداشتم با اینکه اونا قربون صدقم میرفتن تا اینکه مجازی با یکی آشنا شدم و واقعا عاشقش شدم...
دقیقا مشخصه طرز تفکرش بچه سالانه بود
همش به بازو و بدن رحیم زل میزد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
