از وقتی خواهرم حرف دلم پیش همه گفته
قبل اون ساعتها با گوشی حرف میزدم با همه ارتباط داشتم
الان میگم خواهرم نتونست حرفم بفهمه از دیگران چه انتظاری باید داشته باشم
هر روز به اجبار فقط به مامانم زنگ میزنم میگمدلش نشکنه
شهر غریب بسم نبود خواهرم با اینکارش کلا تنهام کرد.
کلا از همه فراری شدمنمیخوام حتی بدونم چیکار میکنن
خدا کمکم کنه شرایطم خوب بشه