2777
2789
عنوان

توروخدا واسه بچه هاي ناخواسته ناشكري نكنيد😔

| مشاهده متن کامل بحث + 10125 بازدید | 269 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خوبم کوبی خوشگله❤

تومگه متاهلی🤒چرافکرکردم مجردی🤒

دلبرانه سابقم🤗توتاپیک من حس وشورزندگی جریان داره 😍دختری ازتبار خراسانم زاده آتش ووسط قلب تابستان بدنیاامدم🥰🥰جان جدتون هیچ جامنولایک نکنیدمتشکر😎😎

شوهرم ميخواست منو اروم كنه ولي خودش داغون بود نميتونست همش ميگفت چرا بغلش نكردم اينقدر زود ميخواست ب ...

بخدا دارم گریه میکنم من یه سقط عمد. داشتم

بعد از اون حامله شدم ولی برام نموند

همیشه احساس میکنم جاش کنارم خالیه

اشکام فقط میاد

شوهرم رفت بيمارستان كه كارهاي تدفين رو انجام بده التماسش كردم منم ببر گفت نه بياي بدتر ميشي

با داداشم رفتن بچه ام رو تحويل گرفتن بردن بهشت زهرا كه دفن كنن داداشم زنگ زد گفت نيا عزيزم بياي تا اخر عمرت اذيت ميشي اگر اجازه ميدي دفنش كنيم گفتم نه بچه ام رو بغل نكردم گناه داره بي نصيب از مادر بره

شوهرم گفت بيا پس تا تو دلت نمونه

با بابام و مادرشوهرم و زنداداشم رفتيم بهشت زهرا

ديدم جيگر گوشه ام رو كفن كردن رو سنگ غسال خونه بود الهي بميرم😭😭😭

شوهرم صورتش رو باز كرد كه ببينمش وقتي ديدمش داشتم هلاك ميشدم همونجور بغلش كردم اما خيلي حالم بد بود ديگه زنداداشم و مادرشوهرم منو بردن بيرون شوهرم بچه ام رو بغل كرد برد سمت قبر مادرم

بالاي قبر مامانم يه قبر كوچيك كنده بودن عزيزم رو گذاشتن داخلش من بالاي سرش نشسته بودم و گريه ميكردم همش ميگفتم مامان تو بچه ام رو بغل كن تو براش مادري كن عزيزم مظلوم بوده تو بغلش كن....



خدا گفته نکش منه آدم کی باشم بگم بکش

خب تویی که اعتقادت اینه که اصلا سقط تو گزینه هات نیست

من برای اونایی گفتم که سقط تو گزینه هاشون هست و انتخابشون هم ناچارا همونه

اگه عاقلانه باشه و چاره دیگه ای نباشه اون مادر نه تنها نباید اینقدر مذمت بشه و با احساس گناه تا مرز جنون نبریمش بلکه اون لحظه تصمیم درستی گرفته زندگی اون بچه رو عقل و شرایط مناسب میسازه نه فشار احساسی و اجتماعی شما دو روز دیگه خودش میگه چرا منو به دنیا آوردید وقتی نباید این اتفاق میافتاد

وقتي رفتم داخل ديدم پنج تا بچه با فاصله چند متر تو بخش هستن تا رفتم داخل از دور بچه ام رو شناختم رفت ...

دارم گریه میکنم 😭😭😭

مامان دو تا فرشته کوچولوی شیطون❤وزن اولیه ۷۱ کیلوگرم(۱۶ مهر۴۰۲). ۲۲ آذر : ۶۳٫۶۰۰ گرم.۱۵ دی ماه۶۲ کیلوگرم. ۲۰ بهمن ۶۱ کیلو 😍🧿 ۱۵ اسفند ۶۰ کیلو 🥰 وزن فعلی ۵۹/۴۰۰😍
تومگه متاهلی🤒چرافکرکردم مجردی🤒

من از زمان هخامنشیان تا الان متاهلم

کلا متاهل به دنیا اومدم

دوتا بچه ۱۵ و ۱۲ ساله دارم مسلمون

🪴بهشت🌸شکوفه گیلاس🍒 آرامش🌹گل بابونه🌿 خدایا منم از اون شادیها میخوام که اشک شوق بریزم 🥺۳۴ ساله ندادی💔زود و به موقعه❤۱۴۰۴/۸/۱۳

اومديم خونه ولي من قلبم رو خاك كردم

بماند كه بخاطر نشستن و استراحت نكردن و گريه و استرس من خودم عفونت كردم و به حال مرگ افتادم

ولي سخت تر از همه اش نبود بچه ام بود

وقتي حامله بودم به شوهرم ميگفتم من شير نميدما ديگه حوصله شير دادن ندارم بارداري هاي پشت هم ضعيفم كرده جون ندارم شير بدم بعدا نگي شير بده فقط شير خشك ميدم

بعد از سه روز سينه ام شير اومد وقتي ديدم شير اومده دردم تازه شد داشتم هلاك ميشدم گفتم خدا نشونم داد گفت كاري كردم كه ديگه شير ندي همش گريه ميكردم و ميدوشيدم

سه ماه ميگذره اما

خيلي بهم سخت گذشت الانم دارم قرص آرام بخش ميخورم


ولي سخت تر از هرچيزي زماني هست كه دارم ناز بچه هام رو ميكشم قربون صدقشون ميرم شعر براشون ميخونم همش ميكم سه تا نفس دارم من و ته قلبم ميسوزه كه من چهار تا داشتم.....

ولي چه ميشه كرد مادر نميتونه ضعيف باشه

الان كارهامو ميكنم به خودم ميرسم با بجه ها بازي ميكنم ميگم ميخندم اما از تو شكستم تو وجودم يه خلائي احساس ميكنم

و احساس ميكنم همه چي ناقصه

من ديگه اون آدم سابق نميشم و

جاي بچه ام تا ابد تو قلبم و خونه ام خاليه....

😔




من از زمان هخامنشیان تا الان متاهلمکلا متاهل به دنیا اومدمدوتا بچه ۱۵ و ۱۲ ساله دارم مسلمون

😂😂😂خدانکشتت باتوصیفاتت

دلبرانه سابقم🤗توتاپیک من حس وشورزندگی جریان داره 😍دختری ازتبار خراسانم زاده آتش ووسط قلب تابستان بدنیاامدم🥰🥰جان جدتون هیچ جامنولایک نکنیدمتشکر😎😎

باشه چون تو افسردگی گرفتی ما بس میکنیم باباترسو بودن شما تقصیر من نیست یقه منو ول کن

توام کمتر حکم قتل بده روشنفکر دوهزاری

🪴بهشت🌸شکوفه گیلاس🍒 آرامش🌹گل بابونه🌿 خدایا منم از اون شادیها میخوام که اشک شوق بریزم 🥺۳۴ ساله ندادی💔زود و به موقعه❤۱۴۰۴/۸/۱۳

شوهرم رفت بيمارستان كه كارهاي تدفين رو انجام بده التماسش كردم منم ببر گفت نه بياي بدتر ميشيبا داداشم ...

بمیرم🥺

با افتخار تمااام ترک و آذری ام😌 عاشق وطنم؛ ایران🇮🇷🫀اندکی مغرور...! درونگرا و ساکتم ولی زبونِ درازی دارم🤧آرزوهامو سعی میکنم به هیچ بنی و بشری نگم. چون اطرافم خبرچین و حسود زیاد دارم (ولی باز درز میکنه) 😩 در اکثر مواقع زندگیم تنها خودم بودم و خدام🥺 یادگرفتم که قوی و مستقل باشم...:) 

من یه سقط داشتم بعذش مشکلی برام پیش اومد افسردگی گرفتم میخاستم ازشوهرم هم جدابشم فهمیدم باردارم،دکترقبلا بهم گفته بود قبل بارداری باید حتما دارو بخوری،وقتی فهمیدم بارذارم اصلا خوشحال نشدم همه خوشحال بودن اما من دوستش نداشتم چون حالم خوب نبود نمی خاستمش اما خیلی رعایت می کردم تاسقط نشه قبل ازسه ماهگس سقط شد وقتی سقط شد خیلی ناراحت شدک اون لحظه خیلی گریه کرذم دلم به حالش سوخت بعذسقط دلتنگش شدم خیلی پشیمون شدم چراذوستش نداشتم بعضی ها میگفتن یه نطفه بوده اما همون نطفه بچه ام بود همه اش میگفتم مامان ببخش دوستت نداشتم پشیمونم من خیلی باسقط مخالفم چون کشتن یه انسان هس هیچ فرقی نداره

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792