چرا نمیزاره. چی بهتر از این خانم خونه هم درآمد داشته باشه
ووامی که باهاش خونه خریدیم و وام به اسم من ضامنا اشناهای منن چون از اپل قرار نبود باهاش خونه بخریم همین طوری وامو گرفتم مامان اشغالش گفت خونه بخرید نقششم گرفتن وامم بود خونرو خریدیم اصرار کرد خثنرو بفروشیم نفرختم کمکم شوهرمو انداخت به جونم هی تحدید هی تحدید ست دونگ خونه هورذ به اسمم چششون در اومد
دوس داره محتاجش باشم که بهم زور بگه ی بار قسطمو داد ی درخواستی ازم کرد قبول نکردم دوباره میخواست بهم. فشار بیاره که قبول کنم قسطمو نداد بعد یکسال دو باره یکی دو ماه داد ی درخواستی ازم کرد قبول نمردم دوباره گفت قسططو. نمیدم با پرویب تمام اومد به مامان. گفت شما باید قسط دخترتو بدی اصلا خرفاش با عقل جور در نمیاد
ببین شپهرت نمیخواد جلوتو بگیره چون فهمیدست من از اول گفته بودم میخوام برم سذکار له دروغ قبول میکرد بعدشم اجازه نگرفتم گفتم میخوان برم هر سری دعوا راه انداخت منو غورت داد. شوهرت فهمیدستتت نخواسته جلوتوبگیره وگرنه اذیتت میکرد مطمعن باش بخاطر اجازه نگرفتنت نیست
چ وامی
یه جا محکم وایسا خانمها از جایی ضربه میخورن که هی کوتاه میان هی کوتاه میان
یه جا محکم وایسید .
نداد طلاهایی که خودش خریده رو بفروش قسط بده .در نهایت عزیزم بگو اوکی وامم رو نمیدی سهمم رو میفروشم .
اخه کی خونه نصف نمیمه میخره اصلا دلم نمیخواد دیگه بهش بگم واممو بده دو روز دیگه دوباره میاد میگه نمیدم تحدیدم میکنه من گفتم طلاهای مجردیمو میفروشم حالا یا مجردی یا متاهلی هیچ فرقی نمیکنه در هر صورت به زندگی خودم دارم لتمه وارد میشه من اصلا دوست ندارم سر هر چیزی طلاهامو بفروشم دلم فقط به طلاهام خوشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
3 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
