سلام
من کمتر از دوساله که اومدم خونه خودم. و یه پسر هفت ماهه دارم.دیشب برادر شوهرم و خواهر شوهرمو دعوت کرده بودم خونمون شام . فقط به خاطر شوهرم دعوتشون کردم وگرنه هنوز هفته پیش برادر شوهرم خونمون بودن .دوست دارن همش برن خونه هم دیگ. خانواده شوهرم زیادن و واقعا سخته مهمونی گرفتن یکسره .هر هفته
بعد دیشب سر سفره شام جاری گوجه های سرخ شده رو میداد به پسرم که بازی کنه باهاش .منم هی میگفتن نه توروخدا ندین بهش هم لباسشو کثیف میکنه و هم فرش قرمز و روغنی میشه.فرشامم رنگ روشنه
هر چی من میگفتم نده باز میداد میگفت نه بزار بازی کنه .مهارت دست ورزی براش خوبه .گفتم میدونم ولی من وقتی میخوام اینجوری بازی کنه لباسشو عوض میکنم و زیر انداز براش پهن میکنم .توروخدا الان نده بعدها میدم. ولی برای این که حرص منو دربیاره میداد بهش و توجه نمیکرد به حرفم و میگفت نه بزار بازی کنه ولش.
منم ناراحت شدم واقعا ولی به روی خودم نیاوردم فقط با خنده و به شوخی گفتم زن عموت که از اینکارا دوستداره بزار بریم خونشون اونجا از این کارا بکن. وگرنه واقعا من هیچ وقت به خودم اجازه نمیدم که خونه یکی دیگه اینجوری رفتار کنم. کاراش یه جوریه که انگار از قصد اینکارا میکنه مثلا یه دفعه دیگ اومدن بود استکان چاییش رو لبه میز میزاشت .همه میزارن رو میز این دقیقا جایی که هیچکس نمیزاره همونجا میزاشت
حالا شوهرم امروز باهام دعوا کرد که چرا دیشب اون جوری حرف زدی و هی نه آوردی که این کارو نکنین. دعوامون شد و اونم گفت وقتی میگم کارت زشت و اشتباه بود بگو چشم .منم قهر کردم باهاش و گفتم اصلا کار من اشتباه نبود کار اون زشت بود