خداروشکر که شوهرم برام اهمیتی نداره😍

دیگه هیچ دلخوشی ب این زندگی ندارم روحم مرده ذوقم مرده

آهااا پس حق داری والا

اره بیشتر وقتام میام سایت خانوما باهام حرف میزنن دلم کمی اروم میشه 😔

من همسرم درونگراست

خودشم بیشتر سرکاره

عصر که میاد خستست و خودش بیرون نمیبره من رو

تنهایی هم اجازه ندارم

خیلی وابسته بودم از لحاظ احساسی

چون سنم موقع ازدواج کم بود

الان یکم بهتر شدم

چجور خودتو اروم میکنی

من خودم خیلی برونگرا هستم

چندین سال طول کشید تا یکم از شیطنت هام و روحیات شادم رو یکم نرمال کنم

چند تا کتاب معروف رو مطالعه کردم

چون خیلی به روتین خونه حساسم بیشتر سرگرم تمیز کاری میشم

و یا بیشتر با دوستام تلفنی صحبت میکنم. شوهرم انصافا آدم بدی نیست و آزار و اذیت خاصی نداره و همه چیزم فراهمه ولی همسر بودن یه چیز دیگست💔

ما خونمون کنار خونه مادرشوهرمه ،مادرشوهرم ب قدری وابسته همسرمه ک انگار من هووشم انقد لج میکنه با من بعد کلا دلش نمیخواد من خوشی کنم مثلا برم تفریح میگه منم بیام مهمونی بیاد همه جا باید بیاد تازه میگه بیا خونمو مرتب کن اشپزی کن برام اخرشم میرینه ب هیکلم ایراد گیر حسوده میگه عه چرا زنت ارایش میکنه زشته بی حیاییه ابرومونو برده ب لباس پوشیدن من کار دارع حتی میگه چرا دیشب مهمون اومد خونتون دیر رفت سروصداتون میومد تا ساعت سه مثلا ...از زبونم ب همسرم درپغ میگه ،،،،،،،،،،همسرمم بخاطر فتنه های اونا با من دعوا میکنه کتک میزنه فحش میده تحقیر میکنه، منم افسردگیم صدها برابر شده

اینجا محیط طوریه که تنهایی نمیتونم خرید و پارک برم تقصیر همسرم نیست وگرنه خانه ی اقوام و پدرومادر و... میتونم

وگرنه من اگر استقلال مالی و شرایط گردش داشتم روحیاتم خیلی بهتر بود و مطمئنا همسرم دنبال من بود

عزیزم خیلی پیچیدس

شوهرمم بگه برو مادرشوهرم چون پایینه و میبینه رسوام میکنه تهمت میزنه بهم

پس بیشتر دعواهاتون تقصیر مادرشوهرتونه

منم همسرم مادرش رو خییلی دوست داره و انتظار داره منم اونا رو واقعا دوست داشته باشم و در خدمتشون باشم و خیییلی بهشون احترام بزارم

سعی کنید بیشتر قلق مادرشوهرتون رو پیدا کنید

سخته ولی تظاهر کنید دوسش دارید تا هردو رو داشته باشید

البته نه با کارگری و آشپزی تو خونشون

با مادرشوهرم تنها میشم یهو میره ب شوهرم میگه زنت بهم توهبن کرد زنت بهم گفت بیشرف بیشعور .....ب دروغ ک شوهرم بیاد منو کتک بزنه ، بعد تحریکش میکنه تو عرضه نداری زنتو کنترل کنی عرضه نداری زنت ازت حساب ببره

سعی کن بخاطر زندگیت باهاش ارتباط به ظاهر خوبی بگیری و به اصطلاح ببخشید خرش کنی

ولی واقعا همسرتون این حرفا رو باور میکنه؟ نمیگه به مادرش که تو چی گفتی که زنم این حرف رو بهتون زد؟

هسرتون چند ساله هستند که اینجوری زود باوره؟

همسرم سی سالشه ، دانا و عاقله میرسه ب مادرش میشه کودن ترین ادم دنیا ، ی مدت ب مادرش گله میکرد چرا اینحرفو ب زنم زدی مادرشم میگفت زنت نیاد خونم ، بعد نمیرفتم زنگ میزد عموخاله داییام میگفت این دختر پدر مادر نداشته تربیتش کنن بی کس بی خانواده بزرگ شده نمیذاره پسرم بیاد خونم خودش نمیاد خونم 🙂جالب نیست