معذرت میخوام اما واقعا لیاقت همچین مردی رو ندارین
زودتر طلاق بگیر اون بنده خدا رو نجات بده
ببین بعد طلاق حالا خوشبخت میشی
واقعا لیاقت شوهرت کسیه که دوستش داشته باشه حتما طلاق بگیر اصلا برنگرد گناه داره بنده خدا
بله که گناهه
کشتن بچه که راه حل نیست
جلوگیری رو براچی گذاشتن پس؟!
الان اینجا مادر رو ملامت میکنیم چون اون داره جدا میشه
اگه شوهرش یه مشکل یا عیب خاصی داشت بازم مشکلی نبود کسی ملامتش نمیکرد ولی ظاهرا عیبه جدی نداره
فقط چون ازش خوشش نمیاد میخواد جدا شه.....
خب همینو قبل بچه دار شدن انجام میداد....
اگه انقد شوهرش رو نمیخواست جلوگیری میکرد بچه دار نمیشد....
بنظرم با این سطح از تنفر امکان نداره اصلا بتونی ازش باردار بشی و تازه ۶ سال باهاش بمونی! و حتی همون اول راضی به ازدواج شی!دیگه تو دهاتا هم دخترارو به زور و تهدید عروس نمیکنن آخه...با این حال بازم از شرایطت کامل اطلاع ندارم و خدای نکرده قضاوتت نمیکنم .برداشتمو با این میزان دیتا گفتم فقط. بشین زندگیتو بکن بنظرم.مرد خوب نیست دیگه.اون بیرون همه گرگن دختر قشنگ
این دوتا داشتن با هم زندگی میکردن حالا هر مدلی تا اینکه پسرعموی بی صفتش به مادر این خانوم گفته من دخترتو از اول دوست داشتم بعدش مادر بی فکرش اومده این مطلب رو به دخترش انتقال داده...دختری که همینجوری هم میدونسته از شوهرش متنفره، یکماه نیست که این اتفاق افتاده، حالا این خانوم با یه بچه فکر کرده اگر طلاق بگیره پسر عموش،میاد اینو میگیره حتی با اینکه میگه مثل برادزم میمونه ولی معلومه که ته قلبش چه خبره، وگرنه بعد از ۶ سال الان به فکر طلاق نمی افتاد اونم با یه بچه، همه میگن امان از مکر زنان الان باید بگیم امان از مکر مردان...و امان از مادر بی فکر
چرا اینقدر میگین چرا بچه آوردی مگه نمیدونین تو نی نی سایت با گرده افشانی بچه دار میشن.
عزیزم میشه بپرسم خودت و همسرت متولد چه ماه و روزی از سال هستید؟
خو اینم سر عقد میگف نه بعد ۶ سال تازه میخاد جدا بشه گناه بچش چیه
عزیزم اولش زوری بود
شوهرش ادم پست
خودش فرشته
این بچه که بخاطر این دوتا اومده تو این دنیا چیکارست
حتما باید زیر دست نامادری بزرگ کنه
حتما باید ی یادگاری میداد دست همسرجدید شوهرش که بعد زایمانش میخاد جدا بشه
چرا جلوگیری نکردع واقعا وقتی میگه متنفر بودم
فلان بودم چه حقی داشت ی بچه رو بیاره بعد ولش کنع تا اون بجه از کوچیکیش بزرگیو یادبگیره
استاتر درسته این اقا اصلا با نیت خوبی وارد زندگیت نشده
ولی به خاطر مسئولیت پسرتم که شده یه مشاوره خوببب برو شاید در حد احترام بتونی باهاش زندگی کنی اون ادم بدی که تو ذهنت ساخته شده درست بشه میدونی حداقل بار مسئولیتی رو شونه شما نیست تلاشتم کردی برا زندگی پسرت
دلت نگیره از حرفا ابجی هیچ کس جای شما نبوده نمیتوننم قضاوت کنن
فقط به خاطر پسرت به خودت و پدر بچت شانس بده
نه گلم اینجوری هم ک میگی نیست من شوهر سابقم ۱۶سال از من بزرگتر بود هیچ مشکلی باهم نداشتیم تازه اون از من شاد تر بود روحیه اش فقط چون اعتیاد شدید داشت مجبور شدم جدا شدم بعدش دوباره ازدواج کردم شوهر دومم فقط یکسال از من بزرگتره ولی اصلا شاد نیست با اینکه خیییلی جوان هست پس اختلاف نظر و طلاق اصلا ربطی ب سن و سال اختلاف سنی نداره درک ادمها خییییلی فرق داره یه نفر میبینی سنش زیاده ولی درک خوبی داره یه نفر سنش کمه ولی درکش کمه خیییبیلی ادم دور و اطرافم دیدم اختلاف سنی زیادی داشتن ولی باهم خیییییلی خوشبخت دارن زندگی میکنن عاشقانه و پایدار و وفادار بدون اختلاف نظر
تا اونجاش اره ، ولی از جایی که تازه بعد بدنیا اومدن بچه یادش افتاده بره دنبال زندگیش دیگه اصلا حق باهاش نبست.
همه اش هم میگه ناخواسته بود ناخواسته بود ، واسه اینکه گناه سقط کردن گردن خودش نیفته زندگی یه بیگناه رو این وسط نابود کرده.
خیلی خودخواهه
واضحا گفته پیشگیری داشتن ولی شده شما تا الان نمونه های کار نکردن پیشگیری رو ندیدی؟ندیدی طرف ا یو دی داشته بازم حامله شده؟
دلیل از این بیشتر که ۶ سال به زور با کسی همبستر شده که نمیخوادش و اجباری باهاشه؟
مثلا اون بچه تو خونه ای که مادرش ازش متنفره قراره خوب بزرگ بشه؟
کاش اگه ناراحت گناهید به بی گناهی اسی وقتی سر عقد نشوندش فکر کنید
