انکار میکردی
نه وضعشون خوبه نامزدم هم خودش مستقل وضع مالیش خوبه همه خرجا با خودشه
مهریه که توافق کردیم یه واحد خونه که یر عقد بهم بده با ۵۰ تا سکه فکر نمیکنم طمع چند گرم طلای منو کنه و برای اون ابروی خودشو ببره
خب اگر خودش خوبه که هیچ ، بسنج همه چیو ولی ، میتونی با حالت گلایه خودت به نامزدت بگی ، بگو از دست خالت ناراحتم توی جمع اینجوری گفته ، انگار چقدر طلا بوده ، بگو چند تیکه بود اونم فروختم خرج جدایی از خوده یارو کردم دادم وکیل
خواهرزاده شوهرشمیشه عروس خاله مادرشوهر سابقم فکر کنم از اون جا آب میخوره
نامزدم اونسری گفت خالمگفته با زنت عکس بگیرمگفتم نه توام بهانه بیار خوشم نمیاد عکست گوشی خالم باشه اون برای همه میفرسته
نمیدونم چی بگمچطور رفتار کنم حوصله اینو دیگه ندارم اه
سکوت کن هر مزخرفی هم گفت انکار کن
زیادم پروبازی دراورد بگو خاله جان من احساس میکنم شما با حرفات و کارات ی نیت هایی داری وگرنه من با شما کاری نداام حرفی هم ندارم لطفا عایت کنین
گذشته من فقط و فقط ب خودم و شوهرم مریوطه ما هم با هم کنار اومدیم
خودتم نتونستی بگی بگو شوهرت بگه
ب مادرشوهرت هم از طریق خاهر شوهر گلگی کن
بگو قصدش چیه میخاد با خراب کردن زندگی من جای دخترش و تو خانوادهشوهرش محکم کنه
بگوچرا اجازه میدین با حرفاش ازارم بده ازم دفاع نمیکنین زده میشم دلم نمیخاد دیگه رفت و امدی کنم
نامزدت دهن لقی کرده؟
