ممنونم عزیزم
وااای نصیب دشمنم نکنه خیلی سخته بیش از حد سخته من توان اینکه بگم بابام چ بلایی سرش اومد ندارم ازاولش اشک و گریه دوسال بیشتره ک ازش گذشته ولی تا الان نتونستم یکبار درموردش بدون بغض و گریه توضیح بدم جلو هرکسی باشه باید گریه کنم اینقدر سخت گذشت ک همون تایم شوهرم رئیس ایستگاه آتش نشانی بود سر هر صحنه باید میرفت با سرعت میرفتیم ک برسیم من اینقدر برا اون فرد و خانوادش دعا میکردم ک فکر نمیکنم حتی خود خانواده هم دعا نمیکرد اینجوری
یه خواننده هس میگه من یه شبه کل موهام سفید شد و پیر شدم اون سر گذشت منه خیلی حرفه چهارروز حتی پلک روهم نزاری فقط گریه و دعا کنیاااا حتی خمیازه هم نمیومد برام اینقدر وارد شک استرس ناراحتی بودیم ک حتی متوجه نبودیم چهارروز ما خواب نداشتیم تو یک هفته نزدیک به ده کیلو کم کردم مثل یه مرده متحرک شدم خانواده شوهرم وقتی منو دیدن از همدیگه میپرسیدن این خودشه میگفتن شاید اقوام باشه اینقدر استرس ناراحتی داشتم یهو بدنم شروع میکرد به لرزیدن شدیددددد میومدن منو میگرفتن ماساژ میدادن تا نلرزم