اول با خودت کنار بیا
برو الان یه ورق بیار. بشین خوبی هاشو بدی هاشو بنویس
با چه حرفایی دلتو شکونده بنویس.
اخرش خودت میبییی خیلی بچه ای که تا الانم ادامه دادی
بعدش گریه هات رو بکن. برو دوش بگیر و خودتو به زندگی عادی برگردون
و اگه پیام داد یا زنگ زد یا هرچی... هول نشی سریع! بپری سر گوشی که بگه منتطرم بوده
بعدش تلفنشو جواب ندی و فقط یه پیام خلاصه بنویس که من فکرامو کردم ما به درد هم نمیخوریم. خدانگهدار
به مامانت هم کامل توصیح بده. که از الان داره منو تهدید میکنه و نمیونم بهش اعتماد کنم که بعدا زنگ نزنن به مامانت راصیش کنن.
گریه هامو دیشب تا حالا کردم
دیشب انقدر حالم بد بود تا صبح بیدار بودم
قلب و معدم درد میکرد
نه اگه پیگیر شه کم محلش میکنم تموم شه بره
تازه یه چیزی که نگفتم این بود که از وقتی فهمید منم یه حسایی بهش پیدا کردم رفتارش به کل عوض شد
ببین دخترجون
ازدواج خوبه بله. ولی با ادم درست و حسابی
وگرنه تنهاتر از قبل میشی
این مرد فقط وو فقققط میگه خوبه زنی بگیرم که دکتر هشت و دستش تو جیب خودش باشه و خرج نکنم و راحت زندگی کتم
و اگه حرفی هم بزنه تهدید کنم
گوه خورده ردش کن بره، امیدتو از دست نده ایشالا یکی آدم حسابی قسمتت میشه تو همین طرح، اینستا و...
واه دیوونه شدی؟؟
تو پزشکی اینو یادت نره
بهترین کیس ها برات وجود داره
خودت رو ارزان نفروش تو قیمتت بالاست
شاید تو همون جایی که قرار هست خدمت بکنی، موردهای مناسب تری برات پیش بیاد، از همونجا و یا نزدیک اونجا.
همه چیز رو به خدا بسپار و کارِت رو شروع بکن و به انتخاب خدا اعتماد بکن، شاید این مسیری که داری میری، یه جورایی چینش خداست برای رسیدن تو به یک سرنوشت خوب همراه با یک یار خوب
بی شعوری و حقارت بقیه
دلیلی بر بد بودن ما نیست
این یه اصل و قانونه
این که خواستکار شما بی شعوره ، شکی نیس
ولی قرار نیست همه ی مورد های بعدی که پیش میاد همینقدر بد باشن
ایشون معلومه هوا برش داشته
و احتمال زیاد این هوا برداشتن هم بخاطر ، حرفهای خودتون بوده
اون فک کرده شما بدون اون نمیتونید ادامه بدید
برا همین افسار پاره کرده
البته عذرمیخوام اینجوری گفتم
ولی باید میگفتم
دوست عزیزم
شما از آینده خبری نداری این آدم وقتی خوردن مشروب رو با شغل و تحصیلات شما یکی میکنه
وضع مالی درستی که نداره هیچ
اخلاق درستی هم نداره
به نظر من با افتخار و انگیزه ادامه بده
خانم دکتر مطمئنم یه بخت عالی برات رقم میخوره
