خانوما خونه مادرم حیاط دار هست ، چندوقت پیش یکی از اقوام گفت میخوام بله برون بچمو بگیرم توی خونه مادرت که خداروشکر کنسل شد و جای دیگه گرفتن ، ما چندسال مریض بد حال سکته مغزی داشتیم توی این خونه ، سه سال خونه تکونی نکردیم هیچ ، فقط در حد جارو زدن و ظرف شستن و مریض داری و فیزیوتراپی بردن و ام آر آی و چکاپ ماهانه و داروهای گرون گرون ، خودمونم گاهی میومدیم هرچی پول داشتیم پرستار گرفتیم یکیم گهگاهی میومد تمیز میکرد پول میگرفت ، الان که شرایط مریض بهتر شده میخواد واسه خواهر مجردم خواستگار بیاد ،ما اومدیم خونه مادرم تمیزکاری کنیم کلا خونه تکونی کنیم ، یه میزان رو مرتب کردیم یهو همسایه مادرم اومد گفت عقد پسرمه جا کم دارم مردونه بیاد خونه شما دوباره تمام وسایل رو جمع کردیم کلی هم مبلا و همچی کثیف شد ☹️☹️☹️یعنی همون میرانم که تمیز کردیم دوباره برگشت به مرحله اول چون کلی مرد بودن با کلی بچه کوچیک دنیا رو خراب کردن ، پول نداریم کارگر بیاریم ، نمیتونم به نزدیکامون بگم بیان کمک یا خودمون دوباره از صفر شروع کنیم خونه تکونی رو ، چون به بقیه نگفتیم خواستگاری خواهرمو ، جون و توانمم رفته دستام زخم شده شدید از فشار کار
به همون همسایه بگید بیاد کمک
تمیز کردنش وظیفه خودشون بوپ
نفری یه تومن بزارید رو هم یه کارگر بگیرید
به همون همسایه بگو مودبانه بیاد کمک
ینی خودتون نمیتونین خونه تکونی کنین واقعا
مگ خونتون چن متره
ببین میتونین ب دو سه نفر ک نزدیکتونه و دهنشون سنگینه بگین بیان کمک
ی چی دیگ ب شوهرت و برادرات بگو کمک کنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
