من کار اموزی داشتم در ازمایشگاه تشخیصی که اکثرا تو اون شهر برای ازدواج مراجعه میکردن زوج های جوان به شدت پر شور خوش تیپ میومدن برای ازمایش برعکس زوج های ازدواج مجددی انگار تو یه دنیا سیاه سفید زندگی میکردن انگار جذابیت چندانی نداره .
خودم الان به مشکلات خیلی جدی با شوهرم خوردم بعضی وقت ها فکر میکنم اگر بمیره یا طلاق بگیرم حتی با عشق سابقمم ازدواج کنم با وجود دو تا دختر دیگه معنی لذت یک زندگی معمولی رو نمیتونم بچشم .
دختر بچه رو کهنمیشه ناپدری اورد بالا سرش بشه هم خیلی سخته اخرشم میگم اگر اتفاقی بیوفته تنهاوسینگل بودن از همه چی بهتره انگار ازدواج مجدد زیاد لذت نداره شور و ذوق نداره انگار رنگ نداره سیاه و سفیده .
هر چیزی به وقتشششزیباست واقعا از وقتش بگذره نه شرایط هست نه ذوقش