بابام شکست مالی خورد و کلا خونه زندگیمون رفت رو هوا و با پولی که موند پراید خرید
من دانشگاه داشتم دیرم شده بود منو رسوند ولی هی گفتم تو کوچه نرو تو کوچه نرو رفت
بعد مامانم گفت ای بابا نگه دار دیگه نرو تو کوچه
بعد بابام گفت خجالت میکشی ماشینمون پراید هست خیلی خجالت کشید گفتم نه ولی فهمید گفت چرا خجالت میکشی
منم پیاده شدم رفتم