امروز صبح یک باغبون زنگ زد چایی میخواست مامانم به نیت اموات میخواست ببره بابامم کلی سر صدا راه انداخت
که چرا براش چایی میبریم. کلا صبح ها اصلا اخلاق نداره خیلی بد اخلاقه مامانم همش درحال خیرات امواته طلاهایی ک بهش ارث رسید داد برای اموات.
من تو این خانواده خیلی آسیب دیده اخلاقم. ودرمانش طولانیه ، مثلا مامانم بشدت از لحاظ کار خونه وآشپزی بشدتتتتتتتت به من وابسته یکساله میخوام صبح زبان بخونم و وکتاب مورد علاقمو بخونم ب خاطر همین کارهای مامانم نتوستم بخونم.
دیگه کم اوردم. تازه با این اوضاع مامانم نفرینم میکنه شب وروز
شمارو قسم. میدم برام دعا کنین از ام البنین بخواین برام دعا کنن ازدواج خولی داشته باشم از این جو سمی راحت بشم