من کلاس کنکور میرفتم یه استادی داشتیم پزشکی میخوند
بعد یبار که رفته بودم بیمارستان خودش و رفیقاشو توی بیمارستان دیدم، بعد اونجا توجهم جلب شد به یکی از دوستاش که یه پسر قد بلند و مو فرفری بود(آذر ۴۰۲)، ولی خب اسمشو نمیدونستم.گذشت تا چند ماه بعد تو عید اتفاقی تو حرفای استادم اسم رفیقشو شنیدم، اینستاشو پیدا کردم و به همین نام و نشون یه سال هی با هر پیجی که میشد بهش ریکوئست میدادم و اکسپت نمیکرد، تا اردیبهشت امسال، داشتم با پیج دختر خالم چکش میکردم که دیدم فالوور مشترک دارن و ریک دادم و قبول کرد، و اقا من رفتم تو پیجش و یه دل نه صد دل بیشتر خوشم اومد ازش😂
اما چون درس داشتم دختر خالم انفالوش کرد و پسره هم اینستاشو دی اکتیو کرد.
من که دیکه هیچ راهی نداشتم خوره افتاد به جونم که شمارشو پبدا کنم، اول از همون رفیقش که استاد زیستم بود امار گرفتم که اون همکاری نکرد، بعدم من از پارتی هام استفاده کردم و کل اطلاعات شناسنامه ایش به علاوه شمارشو دراوردم(تابستون امسال) بعد هی روز به روز برام تو مخی تر میشد که بهش پیام بدم، دوباره رفتم سراغ استادم، اون گفت که نه تو تایپ دوستمی که دوستم تایپ تو، این پسره خیلی وحشی و جدیه منم ول نکردم.گفتم یه بهونه ای بده به من برم باهاش صحبت کنم، گفت من هیچ کارییی نمیکنم چون میدونم پسره به درد تو نمیخوره.
گفتم خب باشه پس من بهونه رو پیدا میکنم و بهش پیام میدم، فقط میگم شمارشو تو دادی، گفت باشه.
دیگه منم همون شب پیام دادم به کراشم و الکی الکی تا ۴ صبح حرف زدیم🥲😂
و خب حالا این مفصله ولی دیگه صحبت نکردیم تا سه شنبه این هفتع، تولدش بود و من پیام دادم بهش تبریک گفتم و دیگه بخث خیلییی خوب پیش رفت
و رسیدیم به جایی که قرار شد بیاد شهر ما (شهر دیگه زندگی میکنه) منم براش زرشک پلو درست کنم
دیشبم خودش بهم پیام داد😂🥹😍