زندگیم همه اش تلخ بود حتی قسمت هاییش که باید شیرین باشه 😑😔😭ولی خب زجر کشیدن پدر مادرم و داداشم و مریض شدن های بچه هام موهامو سفید کرد .مریضی و مرگ پدرم و اذیت و ازار های شوهرم اعصابم متلاشی .کلا تا سی سالگی از من چیز زیادی نموند با اینکه خیلی قوی و صبورم .یه وقتایی حس می کنم بعضی جاها بعضی دردهای جسمی یا روحی که کشیدم باید منو می کشت ولی من زنده ام بدون شک حکمت خداست
ازدواج خودم باشوهرم که اخلاق نداره. دوتا از داداش هام رفتن تو شرط بندی گوشی تمام مال اموالشون روباختن و نزدیک ۳۰میلیارد بدهکارن الان هم زندانن...خانوادم ازغصشون نابود شدیم همه...پیرشدیم تو یکسال هممون موهامون سفید شد ازغصه
دانشجوی روانشناسی. علاقهمند به گربه ها، کتاب ها، هنر و ادبیات ژاپنی. در حال خواندن برای کنکور ارشد و در آرزوی مهاجرت به یکی از کشور های اسکاندیناوی. بسیار خودشیفته، غرب زده و وسواسی. من روانشناس نیستم. من فعلا سال دومم و حتی بعد گرفتن مدرکم قرار نیست درمانگر بشم. پس لطفا رو حرف من در حد کاربر عادی حساب کنین.