سلام بر بانویی که نامش آرامبخش دلهاست 🖤🌹
حضرت امالبنین(س)، مادر چهار شهید کربلا، بانویی که از روز اول پای در خانهی امیرالمؤمنین(ع) گذاشت اما هیچوقت خود را «همسر علی» نخواند؛ همیشه میگفت:
«من جانم فدای فرزندان حضرت زهرا(س).»
وقتی نوجوانش، قمر بنیهاشم، قد میکشید، مادر میدید که عباسش چه عاشقانه خدمت به حسین(ع) را انتخاب کرده…
شبها تا صبح دعا میکرد:
«خدایا حسین فدایم نشود… من فدای حسین شوم.»
روز عاشورا، چهار فرزندش به میدان رفتند.
یکی پس از دیگری…
اما این مادر، نگفت «پسرم کجاست؟»
هرکس خبر میآورد، میفرمود:
«از حسین(ع) بگو… از دلِ زینب بگو… عباس و پسرانم همه فدای حسین.»
و آن لحظه سخت رسید… آن خبر سنگین…
وقتی شنید دستهای عباس بریده شد، قلبش آتش گرفت اما باز پرسید:
«سرورم حسین(ع) سالم است؟»
این وفا، این معرفت، این عشق… امالبنین را همان مادری کرد که دلها به نامش آرام میشود.
بعد از عاشورا، هر روز کنار قبرستان بقیع مینشست… روضه میخواند… اشک میریخت…
مردم مدینه دورش جمع میشدند، تسلی پیدا میکردند؛
تا جایی که او را «مادر شهدا» و «شفیعه دلها» مینامیدند.
امروز هم هرکس حاجتی دارد، دلتنگی دارد، درمانده است…
به نامش متوسل میشود و از خدا به حرمت اشکهایش میخواهد گرهها باز شود.