مشکلات زندگیم به کنار
من دوست داشتم ازدواج کنم بچه هم نیستم ۲۷ ام
چله
احزاب
طه
یس
بقره
چهار قل
حشر
۲۱ روز حدیث کسا
همه رو گرفتم تو مدت کوتاه با وجود سختی همه رو میخوندم
ولی هیچ
قبلش یه پسری خواستگارم بود
که نامزد شدیم
همونم بهم خورد 🤣 بخدا از بختم نمیدونم بخندم یا گریه کنم
خواستگارام و خودم نمیخوام
کسی رو هم قبول کنم خانوادم نه میارن
کسیم خودم بخوام یهو ول میکنه میره
مشکل من چیه لطفا بگید
چرا هر چی دعا میکنم نذر و چله برعکس میشه
خب منم آدمم😭بخدا خسته شدم
ما خیلی عاشق هم بودیم
یهو هردومون خسته شدیم
😓
حتی خداحافظیم نکردیم از هم
اگه به خدا اعتماد و اعتقاد کامل داری صبر کن تا خودت نتیجشو ببینی
چون سوگولی خدانیستی
شما بگید مشکل کار چیه😭
هیچ راهی نداره، باید صبر کنی بعد ۱۲۰ سال که رفتی اونور از خودش بپرسی
والا من به یه نتیجه رسیدم تو این عمري که داشتم
خدا یه برنامه داره که قربونش برم تغییرش نمیده
رو برنامه خودش با حوصله پیش میره
تو دعا کن ولی خب انتظار نکش
من احساس بدبختی می کنم
بچه بودم نمی فهمیدم سختی ها
الان که بزرگ تر شدم بدتر شد فهمم بیشتر
بگم تو این دوسال بدترین اتفاقا افتاد کی می تونه تحمل کنه اخه تموم هم نمیشن
عزیزم مشکل اینه که خدا قوانینی تو این عالم داره که امور طبق اون پیش میره
وخدا نمیتونه اون قوانین رو برای دل مادستکاری کنه
چون اون دنیا حسب همین قوانین ثابت عدالتش ثابت میشه
