مامان همش منو دستکاری روانی میکنه 💔احساس گناه میکنم

منو مامانم خیلی همو دوس داشتیم عاشقتم مامانم بودم همه خواهر برادرم بهم حسادت میکردن ک چقد مامانم منو دوس داره کلا زبون زد بودیم تو فامیل آدم خرافاتی نیستم ولی یه مدت همه ازمون تعریف میکردن بعد یهو همه چی خراب شد حس میکنم  چشمون زدن مامانم وضع مالیش خوبه ولی وقتی از شوهرم جدا شدم دیگه اون مامان سابق نبود داشت ولی همایتم نمیکرد خیلی پولکیه یه روز میخواستم برم دکتر پول نداشتم زنگ زدم گفتم دکتر ۳ ۴ تومن میخواد گفتم چیکار کنم گف نمیدونم خودت میدونی ی کم طلا دارم میخای اونا رو بفروش نابود شدم ینی جلوی زنداداشم  با ترهم نگام کرد خیلی دلم شکست برادرم میگف دارن فلانن منم ناراحت میشدم  خیلی پسر پرست منم یه روز خیلی ناراحت بودم جلوی خودمو نتونستم بگیرم گفتم اگه بمیری سر قبرت نمیام گفتم از چشم افتادی تو خیلی پسر پرستی اونم ناراحت شد بعد گریه کردی برای تلافی جلو همه گف اگه پسر کوچیکم پسر دار بشه براش پلاک طلا میخرم همه گفتن شمام پسر پرستینا 😭بعد همه ب من نگا کردن قلبم درد گرف حالا گذشته رابطه مون خوب شد همش هر کی دل مادرشو بشکنه فلان میشه بدبخت میشه هفتی یه بار از این حرفا میزنه منم احساس گناه چرا ی بار نمیگه هر کی دل دخترشو بشکنه چی میشه 💔