2777
2789
عنوان

شوهر بچه ننه

105 بازدید | 4 پست

شوهرم بچه ننه بود خیلی اذیت شدم هیچوقت بمن توجه نکرد بخاطر اینکه خانوادش ناراحت نشن همیشه اگ‌کاری برا من میکرد عذاب وجدان داشت یا یجوری بعدش منتشو سر من میگذاشت هیچوقت بهم ارزش و احترام نداد مادر و خواهرش انگار زنش بودن انگار با ااونا ازدواج کرده بود همه هزینه هاشون رو‌دوش شوهرم بود مسافرت میرفتیم باید میبردیمشون ولی بازهم ت مسافرت اگ میدیدن بمن خوش میگذره یجوری زهر میریختن میونه منو شوهرمو بهم میزدن و مسافرت کوفتم میشد مادرشوهرم سم خالصه سم خالص هرچی خوبیه و خوشبختی برا دخترش میخاد چشم دیدن خوشبختی منو نداشت هیچوقت همیشه یکاری میکزد منو شوهرم دعوامون بشه زندگیمون تبدیل ب جهنم شد من سیاست نداشتم من دنبال توجه محبت شوهرم بودم ولی شوهرم منو ندید هیچوقت اولویتش خانوادش بودن مادرشو نمی بخشم پدرشو هم همینطور  خواهراشو همشون ی نقشی برای خراب کردن زندگی ما داشتن اونا باعث شدن من ب اینجا برسم از شوهرم سرد بشم دعوا کنیم  همیشه و در نهایت افسرده و بی اعتماد بنفس بشم و الان شوهرم نامزد داره 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز