2777
2789

از اینکه کم میرم چون جاریم هر شب اونجان و دوریم اونا شرق شهرن ما شمال شهر 

اخر شب رفتیم به اصرار شوهرم 

بعد هی تیکه کنایه که دور شدید و پسرم مو هاش سفید شده و بچه ت لاغر شده

و شام دعوت کن یلدا با جاری آشتی کن 


بعد یلدا برو دیدنش دوباره

وطنم پاره ی  تنم ،خدایا حافظ رهبر عزیزم (سید علی)باش🇮🇷🇮🇷🇮🇷خدایا حافظ دلاور مردان (سربازان)سرزمینم باش🇮🇷🇮🇷🇮🇷.گیجید هنوز فصل تردید گذشت ان قصه که گفتید و شنیدید گذشت، داعش به چراغ سبزتان هار شده از این همه خون چگونه خواهید گذشت!!؟؟ دیگه نمیخوام از مادر شوهر،خواهرشوهر ،جاری،زن داداش،از هیچکس غیبت کنم،حتی خانواده خودم،میترسم غیبت های اینجا هم تو نامه اعمالم إعمال بشه بدبخت بشم والا بخدا ،هر جا دیدید غیبت کردم بهم بگو خاک برسر باز که غیبت کردی،شاید آدم شدم 😔

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

والا ما یه مدت بعد عروسی هرشب یا یه شب در میون می‌رفتیم ،از رو دوست داشتن بودا خودمم خیلی دوست داشتم برم اونجا آخه خیلی تنها شدن پدر شوهر و مادر شوهرم 

،بعد یه مدت که یکی دو روز فاصله میوفتاد بین رفتنامون قیافه می‌گرفتن که سر نمیزنید و فلان ...

دیدم شده وظیفم 

بعد اون هفته ای یه بار 

ده روز یه بار میرم 

دیگه عادت کردن


من عقدم مادرشوهرمم بنده خدا خیلی خوبه ولی خیلی کم میرمو میام😂دعوتمم میکنه یبارش میرم دو بارش بهونه میارم نمیرم مثلا اینسری گفتم سرماخوردم 😐😂

کاربری دو نفره ی من و دخترخالم .                              پشتِ من خدا بوده همیشه ...🙏🏻

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز