این چند وقت همش تعطیلی بود برا دانشگاه و اینا نمیرفتم قرار بود ببینمش نزدیک ی هفته است ندیدمش بعد امروز برگشتم بهش میگم تعطیل نیست میگه خب به سلامتی میگم خب تعطیل نیست دیگه میگه خب چیه سرکارم گذاشتی قضیه چیه یعنی نمیدونم چ جوری بگم اون میدونستم من منظورم اینه تعطیل نیست یعنی بیا دنبالم ولی هی خودش و میزد به علی چپ آخر سر گفتم یعنی میخوام تورو ببینم بیا دنبالم بعد گفت آهااا حالا فهمیدم ☹️ این خوبه تازه
اون دفعه رفتیم بیرون هی میگم یجا نگه دار هی میگفت خب چرا میگفتم نگه دار اع
یعنی بچها منظورم اینه کلا تو مسائل شخصی ام تازگی به روی خودش نمیاره تا من پیش قدم بشم برای چی آخه؟ چ دلیلی داره این کار ؟