بخدا ب جون مادرم نامزد کردم خواهرش فرستاد گفت بگو آدم میشم نامزدی بهم بزن شروع کنیم از اول نامزدیم بهم زدم
بعد نسبت ب قبل اینکه بیاد پس رفت کردما اعتماد بنفسم از دست دادم ببین مریض میشد غذا میپختم میفرستادم براش سفر میرفتم براش سوغاتی میاوردم جایگاه اجتماعی داغون پیدا کردم الان بعد جالبه ی بار بهش گفتم اینقدر خوبی در حقت کردم خانواده ات نمیکردن که من کردم گفت اشتباه کردی میخواستی نکنی
نمیدونم بتونم جبران کنم نمیدونم دیگه بتونم پیشرفت کنم سنمم رفته بالا ۲۷ سالم شده