الان اون دوران گذشته که بچه بره تو خونه همسایه و کوچه
شوهر همسرم نه ساله اینا هست وقتی میاد پیش ما دار محله ای نزدیک خونمونه تنها نمیزارم بره خودم میرم دوساعت اونجا میشینم بازی کنه بعدش میارمش
هزار جور آدم مریض وجود داره
میتونست اون لحظه قبول نکنه ،مادرشوهره که تفنگ بالاسرش نذاشته
دوست داشتن منم بعد بچه ها دوباره برم سرکار. شوهرمم گاهی در حد ۲ ساعت بچه ها مو برد پیششون. دیدم نه نمیتونن. اینا همش حرفه، برو سرکار، ما بچه هاتو میگیریم.
یا انتظار داشتن مامانم اینکارو کنه، مادرمم گفت من کمر درد دارم.
یه بارم با شوهرم بیمارستان کار داشتیم، به مادرا گفتیم بچه ها رو نگهدارین، اینقدر مادرا بالاسر بچه ها حرف زدن،که خوابشون بهم ریخت.
پس بهتره خودم بچه هامو نگه دارم.
جالبه از پشت گوشی کاملا تشخیص دادید که مشخص بوده عروس راضی نیست
اما تشخیص ندادید عروس نمک نشناسه و بیشعوره
من بارها مادرم بچه برادرم رو دعوا کرده چون شیطون هست ..مادرشوهرمم همینطور نوههاش رو دعوا کرده ...پنج دقیقه بعدی عاشقانه بغلشون کرده
ولی ما شعورمون میرسه که این حرکات از روی نفرت نیست،
من دخترم پرستار داره، راستش فک میکنم پول الکی دارم میدم، صبح با اسنپ میفرستم کلاس، نزدیک اونجا یه امامزاده ست میره اونجا برای خودش هست میخوابه یا میره خریداش رو میکنه بعد دخترم رو میگیره میان خونه، خودم تمام کارهای دخترم رو انجام میدم ناهارش رو میدم، اون شروع میکنه به نماز خوندن، بعدش من کلی کار میکنم نمازم رو هم میخونم چند دق بعد نمازش تموم میشه، ناهار هم با آرامش میخوره البته نوش جونش، من هی به دخترم سر میزنم، واقعا خودم نمیفهمم چی میخورم، بعد من کارهای آشپزخونه رو میکنم، شاید کمتر از ده دقیقه یکم با دخترم کار کنه، ساعت دو هم که میشه مثل مرغ پر کنده میخواد بره، تازه از اقوام نزدیک خودمه، به شوهرم گفتم راستش اصلا دوست ندارم بیاد چون همه ی کارهای لیانا با خودمه، اگر دخترم تعطیل باشه میگه تلویزیون ببینیم، خودشم میشینه نگاه میکنه، راستش نسبت به حقوقی که میدم کار مفیدش خیلی کمه، تمام تایمی هم که اونجاست یا چرت میزنه یا خرید خونه ش رو انجام میده، دخترم بیماره برای کمک خودم پرستار گرفتم مثلا، فک میکردم خیلی کمکم میکنه البته زهی خیال باطل، البته میدونم بی ربط با تاپیک بود راستش خیلی دلم پر بود، خواستم بگم فک نکید پرستارها شق القمر میکنن اکثرا میخوان زود تایم تموم بشه برن
عزیزم چرا فکر میکنی پرستار از مادربزرگا دلسوزتر و خوش رفتارتره؟
همکارم برای بچه اش پرستار گرفته بود، ولی هر روز که همکارم میخواست بره سرکار، بچه گریه میکرد مادرش تنها نزاره. بعدها دوربین گذاشت دید پرستار حتی زحمت نمیکشه بچه رو تا دسشویی ببره. میگف بره رو گلدون بزرگ کارشو انجام بده!
کل خونه و زندگیش رو به نجاست کشیده بود پرستاره...
من حاضر نیستم بچه مو یه روز به یه غریبه بسپرم.
